جدول جو
جدول جو

معنی پرالک - جستجوی لغت در جدول جو

پرالک
بلارک، فولاد گوهردار، شمشیر گوهردار، بلالک، پلارک، پلالک
تصویری از پرالک
تصویر پرالک
فرهنگ فارسی عمید
پرالک
(پَ لَ)
آهن گوهردار. (فرهنگ اسدی). آهن جوهردار. (اوبهی). فولاد جوهردار را گویند عموماً و تیغ و شمشیر را خصوصاً. (برهان) :
بدست هر یک از ایشان یکی پرالک تیغ
چنانکه باشد در دست دیو شعلۀ نار.
(از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی).
از آن آهن لعل گون تیغ چار
هم از روهنی و پرالک هزار.
اسدی.
و رجوع به بلارگ شود
لغت نامه دهخدا
پرالک
آهن جوهر دار، تیغ و شمشیر بلارک
تصویری از پرالک
تصویر پرالک
فرهنگ لغت هوشیار
پرالک
((پَ لَ))
فولاد جوهردار، شمشیر جوهردار، بلارک، بلالک
تصویری از پرالک
تصویر پرالک
فرهنگ فارسی معین
پرالک
((پَ لَ))
فولاد جوهردار، تیغ و شمشیر جوهردار
تصویری از پرالک
تصویر پرالک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پلالک
تصویر پلالک
بلارک، فولاد گوهردار، شمشیر گوهردار، بلالک، پلارک، پرالک
فرهنگ فارسی عمید
تنگه ای میان جزیره سرندیب و هندوستان
لغت نامه دهخدا
(لِ)
قسمی پای افزار از چرم گاو. پالیک
لغت نامه دهخدا
(پِ)
یکی از چهار مملکت متحدۀماله. واقع در کنار تنگۀ مالاکا دارای 600000 تن سکنه. پایتخت آن تائی پینگ است. و رجوع به ماله شود
لغت نامه دهخدا
جنسی است از پولاد گوهر دار آهن جوهردار جنسی است از آهن پولاد هندی بلارد بلالک، شمشیر تیغ جوهردار پرند، جوهر شمشیر جوهر تیغ
فرهنگ لغت هوشیار
پای افزار از چرم گاو که رشته ها در آن بسته اند پای افزار کفش چارق شم بالیک، پاپیچ پاتابه لفافه
فرهنگ لغت هوشیار