جدول جو
جدول جو

معنی پدیدآر - جستجوی لغت در جدول جو

پدیدآر
پدید آورنده ظاهر کننده آشکار کننده
تصویری از پدیدآر
تصویر پدیدآر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پدیدار
تصویر پدیدار
بارز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پدیدار
تصویر پدیدار
نمایان، آشکار، آشکارا، ظاهر
پدیدار شدن: نمایان شدن، ظاهر شدن، به وجود آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پدیدار
تصویر پدیدار
((پَ))
نمایان، آشکار، ظاهر
فرهنگ فارسی معین
بر سر کاری رفتن باشد که پیش ازین شروع در آن کرده باشند از سر گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
نمایان آشکار ظاهر. یا پدیدار بودن، یا پدیدار جای کسی. جای وی مشخص و معلوم بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پدیداری
تصویر پدیداری
حالت و چگونگی پدیدار وضوح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
برقرار، مقاوم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
ثابت، دائم، باقی، استوار، قائم، قوی، پابرجا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
پاینده، جاویدان، باقی، برای مثال نباشد همی نیک و بد پایدار / همان به که نیکی بود یادگار (فردوسی - ۱/۸۵)، برقرار، استوار، ثابت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پدردار
تصویر پدردار
کسی که پدر دارد، کنایه از نجیب، اصیل، نیک نژاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
استوار، پابرجا، ثابت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پدیسار
تصویر پدیسار
((پَ))
از سر گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پدردار
تصویر پدردار
کنایه از نجیب، اصیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایدار
تصویر پایدار
Abiding, Enduring, Lasting, Stable, Sustainable, Unflagging
دیکشنری فارسی به انگلیسی
стойкий , длительный , стабильный , устойчивый , неустанный
دیکشنری فارسی به روسی
bleibend, dauerhaft, stabil, nachhaltig, unermüdlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
стійкий , тривалий , стабільний , невтомний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
trwały, stabilny, zrównoważony, nieznużony
دیکشنری فارسی به لهستانی
持久的 , 稳定的 , 可持续的 , 不懈的
دیکشنری فارسی به چینی
duradouro, estável, sustentável, incansável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
duraturo, durevole, stabile, sostenibile, instancabile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
perdurable, duradero, estable, sostenible, inquebrantable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
durable, stable, inébranlable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
blijvend, duurzaam, stabiel, onvermoeibaar
دیکشنری فارسی به هلندی
คงทน , คงทน , ยาวนาน , เสถียร , ยั่งยืน , ไม่เหนื่อย
دیکشنری فارسی به تایلندی
abadi, bertahan lama, tahan lama, stabil, berkelanjutan, tak kenal lelah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
دائمٌ , ثابتٌ , مستدامٌ , غير ملهوفٍ
دیکشنری فارسی به عربی
स्थायी , टिकाऊ , स्थिर , टिकाऊ , अडिग
دیکشنری فارسی به هندی
מתמשך , מתמשך , מתמשך , יציב , בר-קיימא , לא נלאה
دیکشنری فارسی به عبری
永続的な , 永続的な , 永続的な , 安定した , 持続可能な , 疲れを知らない
دیکشنری فارسی به ژاپنی
지속적인 , 안정된 , 지속 가능한 , 지치지 않는
دیکشنری فارسی به کره ای
kalıcı, stabil, sürdürülebilir, yorulmaz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
wa kudumu, kudumu, ya kudumu, thabiti, endelevu, asiyechoka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
স্থায়ী , স্থায়ী , স্থায়ী , স্থির , টেকসই , অবিচল
دیکشنری فارسی به بنگالی