اسم است برای تمام آنچه که بدان خدا را عبادت کنند. (اقرب الموارد) ، دین و مذهب. ج، دیانات. (از اقرب الموارد) ، در اصطلاح فقهاء با کلمه تنزه و آنچه مابین خالق و مخلوق باشد مترادف است مانند قضاء و حکم و شرع. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
اسم است برای تمام آنچه که بدان خدا را عبادت کنند. (اقرب الموارد) ، دین و مذهب. ج، دیانات. (از اقرب الموارد) ، در اصطلاح فقهاء با کلمه تنزه و آنچه مابین خالق و مخلوق باشد مترادف است مانند قضاء و حکم و شرع. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
دی. دیینه. دیروز. (یادداشت مؤلف). دیروزی: و تریاق بزرگ تازۀ نارسیده مقدار یک باقلی دادم تا بسبب افیون خواب یابد و از سرفه برآساید و ماده غلیظ شود و سیلان نکند. روز دیگر هیچ نجنبانیدم ویرا، جز آنکه اطراف او را بفرمودم مالیدتا ماده را از بالا فرود آرم و مقدار یک باقلی کوچکتر از دیانه تریاق تازه دادم. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
دی. دیینه. دیروز. (یادداشت مؤلف). دیروزی: و تریاق بزرگ تازۀ نارسیده مقدار یک باقلی دادم تا بسبب افیون خواب یابد و از سرفه برآساید و ماده غلیظ شود و سیلان نکند. روز دیگر هیچ نجنبانیدم ویرا، جز آنکه اطراف او را بفرمودم مالیدتا ماده را از بالا فرود آرم و مقدار یک باقلی کوچکتر از دیانه تریاق تازه دادم. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
نام نهری در اواسط روسیه، و آن وارد نهر سوره از توابع ولگا گردد و از ایالت سیمبیرسک سرچشمه گیرد و اول بشمال غربی و بعد بجنوب شرقی و سرانجام بمشرق جاری شود و دوباره به ایالت سیمبیرسک درآید، پس بسوی شمال رود و در نزدیکی نیگورود بنهر نامبرده ریزد. دو محاربه میان روسها و تاتارها بسال 1377 میلادی در ساحل این نهر اتفاق افتاده است، در جنگ اول روسها و در جنگ دوم تاتارها مغلوب شده اند. (قاموس الاعلام ترکی)
نام نهری در اواسط روسیه، و آن وارد نهر سوره از توابع ولگا گردد و از ایالت سیمبیرسک سرچشمه گیرد و اول بشمال غربی و بعد بجنوب شرقی و سرانجام بمشرق جاری شود و دوباره به ایالت سیمبیرسک درآید، پس بسوی شمال رود و در نزدیکی نیگورود بنهر نامبرده ریزد. دو محاربه میان روسها و تاتارها بسال 1377 میلادی در ساحل این نهر اتفاق افتاده است، در جنگ اول روسها و در جنگ دوم تاتارها مغلوب شده اند. (قاموس الاعلام ترکی)
مانند پدر. درخور پدر. چون پدر. منسوب به پدر: در نهان سوی ما (مسعود) پیغام فرستاد (حاجب) که امروز البته روی گفت نیست...و ما آن نصیحت پدرانه قبول کردیم. (تاریخ بیهقی)
مانند پدر. درخور پدر. چون پدر. منسوب به پدر: در نهان سوی ما (مسعود) پیغام فرستاد (حاجب) که امروز البته روی گفت نیست...و ما آن نصیحت پدرانه قبول کردیم. (تاریخ بیهقی)
در خور پدر مانند پدر منسوب بپدر: (در نهان سوی ما (مسعود) پیغام فرستاد (حاجب) که امروز البته روی گفت نیست... . و ما آن نصیحت پدرانه قبول کردیم) (لیهقی)، همچون پدر مانند پدر: پدرانه سخن گفت
در خور پدر مانند پدر منسوب بپدر: (در نهان سوی ما (مسعود) پیغام فرستاد (حاجب) که امروز البته روی گفت نیست... . و ما آن نصیحت پدرانه قبول کردیم) (لیهقی)، همچون پدر مانند پدر: پدرانه سخن گفت
ترمینال، مکانی که مبدأ حرکت و مقصد وسایط نقلیه عمومی است، دستگاهی که به وسیله آن اطلاعات به یک سیستم مخابراتی یا الکترونیکی وارد و خارج می شود، (واژه فرهنگستان)
ترمینال، مکانی که مبدأ حرکت و مقصد وسایط نقلیه عمومی است، دستگاهی که به وسیله آن اطلاعات به یک سیستم مخابراتی یا الکترونیکی وارد و خارج می شود، (واژه فرهنگستان)