- پدردار
- کسی که پدر دارد، کنایه از نجیب، اصیل، نیک نژاد
معنی پدردار - جستجوی لغت در جدول جو
- پدردار
- کنایه از نجیب، اصیل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مانند پدر
نجیب، اصیل
نمایان، آشکار، آشکارا، ظاهر
پدیدار شدن: نمایان شدن، ظاهر شدن، به وجود آمدن
پدیدار شدن: نمایان شدن، ظاهر شدن، به وجود آمدن
پدرانه، ویژگی رفتار یا عملکردی مانند پدران، محبت آمیز
آوای دهل، درخت پشه
دارنده پرصاحب پر دارای پر مقابل بی پر
دارای در مثلاً جعبۀ دردار، دربان
صدای طبل، آواز دهل
صدای طبل، آواز دهل
سپاسدار
پاداشمند
بطریقه و برفتار
توانگر، بااعتبار، معتبر
بر سر کاری رفتن باشد که پیش ازین شروع در آن کرده باشند از سر گرفتن
نمایان آشکار ظاهر. یا پدیدار بودن، یا پدیدار جای کسی. جای وی مشخص و معلوم بودن
پدید آورنده ظاهر کننده آشکار کننده
حالت و چگونگی پدیدار وضوح
آنچه بفرزند رسیده باشد از پدر
مانند پدر همچون پدر: (پدر وارش از مادر اندر پذیر وزین گاو نغزش بپرور بشیر) (فردوسی)
مراقبت پدرقس. مادر داری: پدر داری را از فلان شخص یاد بگیر
دارنده زوزندار
مهایک مودار
برقرار، مقاوم
محافظ
جوال، تنگ ظرف شراب، شراب
پاره پاره تکه تکه لت لت لخت لخت