- پتانسیل
- عامل بلقوه، ولتاژ
معنی پتانسیل - جستجوی لغت در جدول جو
- پتانسیل
- توانایی انجام کار، کنایه از توانایی بالقوه برای رشد، توسعه و پیشرفت
- پتانسیل ((پُ یِ))
- ظرفیت انجام کار، توانایی برای کار، کاری که میدان گرانسی یا میدان الکتروستاتیکی، با علامت مخالف، انجام می دهد تا واحد جرم یا واحد بار الکتریکی مثبت از نقطه مرجع تا نقطه مورد نظر جابه جا شود (واژه فرهنگستان)
- پتانسیل
- Potential
- پتانسیل
- потенциальный
- پتانسیل
- potenziell
- پتانسیل
- потенційний
- پتانسیل
- potencjalny
- پتانسیل
- potencial
- پتانسیل
- potenziale
- پتانسیل
- potencial
- پتانسیل
- potentiel
- پتانسیل
- potentieel
- پتانسیل
- ศักยภาพ
- پتانسیل
- potensial
- پتانسیل
- إمكانيّةٌ
- پتانسیل
- संभावित
- پتانسیل
- פוטנציאל
- پتانسیل
- potansiyel
- پتانسیل
- uwezekano
- پتانسیل
- সম্ভাব্য
- پتانسیل
- ممکنہ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ختلاف سطح یا واحد پتانسیل. ولت است
کاراک کهربی
فرانسوی شخارک جسمی است جامد نرم که با ناخن مخطط میگردد و با چاقو بریده میشود مانند سدیم. در نفت حفظ میشود و در 635 درجه ذوب میگردد و در 756 درجه میجوشد. سطحش کدر ولی مقطعش نقره یی است. مانند سدیم با آب ئیدرژن میدهد و در اکسیژن و کلر میسوزد و بصورت کلرور در آب دریاها و بصورت نیترات در شوره زارها دیده میشود. پتاسیم را بوسیله تجزیه الکتریکی کلرور دو پتاسیم بدست میاورند
((پُ یُ))
فرهنگ فارسی معین
عنصری فلزی با حرف اختصاری K، نقره ای رنگ و نرم که در برابر هوا و آب خود به خود آتش می گیرد و به صورت کلرو در آب دریاها و به صورت نیترات در شوره زارها دیده می شود
عنصر فلزی نرم، سبک و نقره ای رنگ که در مجاورت هوا و آب خود به خود آتش می گیرد و به همین دلیل آن را در نفت نگهداری می کنند
تیز کردن سر چیزی، دراز کردن چیزی
انرژی که اجسام بر اثر قرار گرفتن در وضع خاصی دارا می شوند