جدول جو
جدول جو

معنی پاییز - جستجوی لغت در جدول جو

پاییز
یکی از فصول چهارگانه سال و آن فصل سوم سال است میان تابستان و زمستان مدت ماندن آفتاب است در بروج میزان و عقرب و قوس خزان خریف برگ ریزان. یا پاییز عمر. روزگار پیری
فرهنگ لغت هوشیار
پاییز
از فصول چهارگانۀ سال که شامل ماه های مهر، آبان و آذر است، برگ ریزان، خزان
تصویری از پاییز
تصویر پاییز
فرهنگ فارسی عمید
پاییز
یکی از فصول چهارگانه سال و آن فصل سوم سال است که از اول مهر تا سی آذر می باشد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاییزی
تصویر پاییزی
خزانی خریفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاییزه
تصویر پاییزه
پاییزی مقابل بهاره: کشت پاییزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاییزه
تصویر پاییزه
مربوط به پاییز، مناسب برای پاییز مثلاً لباس پاییزه، زراعتی که حاصل آن در فصل پاییز به دست آید، ویژگی محصولاتی که در پاییز کشت می شود مثلاً کشت پاییزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاییزه
تصویر پاییزه
((زِ))
پاییزی، کشت پاییزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاییزی
تصویر پاییزی
مربوط به پاییز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالیز
تصویر پالیز
(دخترانه)
باغ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژاییز
تصویر ژاییز
(پسرانه)
ژاییژ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پایین
تصویر پایین
ذیل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاذیز
تصویر پاذیز
پاییزخزان: (درسنه ست و اربعین و خمسماه بفصل پاذیز قصد بغداد کرد) (راحه الصدور راوندی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادیز
تصویر پادیز
پاییزخزان: (درسنه ست و اربعین و خمسماه بفصل پاذیز قصد بغداد کرد) (راحه الصدور راوندی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پائیز
تصویر پائیز
پاییز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایین
تصویر پایین
پست، فرود
فرهنگ لغت هوشیار
باغ بوستان جالیز فالیز گلستان، کشتزار مزرعه، آنجایها که هندوانه و خربزه و گرمک و طالبی و کدو و خیار و چغندر و امثال آن کارند مزارع صیفی کاری: خربزه زار خیار زار کدوزار هندوانه زار تره زار
فرهنگ لغت هوشیار
نام داوی از کشتی و آن چنانست که بیکدست پای حریف را گرفته بدست دیگر زور بر گردان او آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایین
تصویر پایین
ویژگی جایی یا چیزی که در ارتفاع پست تر قرار دارد مثلاً ده پایین، ویژگی جایی یا چیزی که در امتداد شمال به جنوب قرار دارد مثلاً محلۀ پایین،
آهسته مثلاً صدای پایین، کم دامنه مثلاً برد پایین، کنایه از کم مثلاً دمای پایین، قیمت پایین،
آن قسمت از چیزی که در زیر دیگری واقع است مثلاً پایین شلوار، پایین چاه، جایی یا چیزی که در ارتفاع پست تر قرار دارد مثلاً پایین شهر،
جایی یا چیزی که در امتداد شمال به جنوب قرار دارد مثلاً پایین خیابان، کنایه از قسمتی از اتاق که به در نزدیک تر است، زیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاریز
تصویر پاریز
پاییز، از فصول چهارگانۀ سال که شامل ماه های مهر، آبان و آذر است، برگ ریزان، خزان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پادیز
تصویر پادیز
پاییز، از فصول چهارگانۀ سال که شامل ماه های مهر، آبان و آذر است، برگ ریزان، خزان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاذیز
تصویر پاذیز
پادیز، پاییز، خزان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالیز
تصویر پالیز
باغ، بوستان، کشتزار، زمینی که در آن خربزه، خیار و مانند آن بکارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایین
تصویر پایین
زیر، دامنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالیز
تصویر پالیز
باغ، بوستان، پالیز، پالیزگاه، فالیز، باشنگان، برای مثال به پالیز بلبل بنالد همی / گل از نالۀ او ببالد همی (فردوسی۴ - ۱۵۸۵)،
کشتزار، زمینی که در آن خیار، خربزه، هندوانه و امثال آن ها کاشته باشند، باغتره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایین
تصویر پایین
Down, Low, Lowly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
вниз , низкий
دیکشنری فارسی به روسی
вниз , низький
دیکشنری فارسی به اوکراینی
向下的 , 低的
دیکشنری فارسی به چینی