دریاچه ای به جنوب حبشه در ناحیۀ گالاّ که بتگو بسال 1896م. 1313/ هجری قمری کشف کرد و آن دریاچه ای کوچک است که رودهای ام و آئوآش و جوبا از آن سرچشمه گیرند
دریاچه ای به جنوب حبشه در ناحیۀ گالاّ که بتگو بسال 1896م. 1313/ هجری قمری کشف کرد و آن دریاچه ای کوچک است که رودهای اُم ُ و آئوآش و جوبا از آن سرچشمه گیرند
بلز فرانسوآ د، معروف به کنت د مروی ّ مهندس نظامی فرانسوی، مولد بسال 1604م، 1012/ هجری قمری در آوینیون و وفات در سنۀ 1665م، (1075 هجری قمری) بپاریس، وی از اخلاف خاندانی از پاتریسی هاست که در ناپل میزیستند و او خود به صنعت اسلحه سازی پرداخت و در محاصرۀ مونتبان بسال 1621م، 1030/ هجری قمری از یک چشم نابینا شد و در جنگ گردنۀ سوزو در محاصرۀ نانسی بسال 1633م، 1042/ هجری قمری با اعمال شجاعانۀ خویش مشهور گشت در 1644م، 1053/ هجری قمری در پرتقال بمنصب سرتیپی ارتقا یافت و پس از چندی بپاریس بازگشت و بمطالعۀ ریاضیات و جغرافیا و تاریخ پرداخت، نام وی به نوعی از استحکامات داده شده است که در کتاب خویش موسوم به رسالۀ استحکامات مؤلّف بسال 1646م، / 1055 هجری قمری بدان اشاره کرده است
بلز فرانسوآ دُ، معروف به کنت دُ مروِی ّ مهندس نظامی فرانسوی، مولد بسال 1604م، 1012/ هجری قمری در آوینیون و وفات در سنۀ 1665م، (1075 هجری قمری) بپاریس، وی از اخلاف خاندانی از پاتریسی هاست که در ناپل میزیستند و او خود به صنعت اسلحه سازی پرداخت و در محاصرۀ مونتبان بسال 1621م، 1030/ هجری قمری از یک چشم نابینا شد و در جنگ گردنۀ سوزو در محاصرۀ نانسی بسال 1633م، 1042/ هجری قمری با اعمال شجاعانۀ خویش مشهور گشت در 1644م، 1053/ هجری قمری در پرتقال بمنصب سرتیپی ارتقا یافت و پس از چندی بپاریس بازگشت و بمطالعۀ ریاضیات و جغرافیا و تاریخ پرداخت، نام وی به نوعی از استحکامات داده شده است که در کتاب خویش موسوم به رسالۀ استحکامات مؤلَّف بسال 1646م، / 1055 هجری قمری بدان اشاره کرده است
مرکب از پای بمعنی بهره و حصه و بخش و ایزه علامت تصغیر، پاچه. پازه. رجلان. ریسمانی که بر دامن خیمه و سراپرده تعبیه نمایند و آنرا به میخ بزمین استوار کنند. (جهانگیری). رجوع به پایژه شود
مرکب از پای بمعنی بهره و حصه و بخش و ایزه علامت تصغیر، پاچه. پازه. رجلان. ریسمانی که بر دامن خیمه و سراپرده تعبیه نمایند و آنرا به میخ بزمین استوار کنند. (جهانگیری). رجوع به پایژه شود
جایگاه اسبان (مرکب از پا و گاه بمعنی جای) اصطبل. پایگاه. آخور. و در تداول امروزین طویله، حضیض: گر ستاره بر براق همتش اوج خواهد اوج او پاگاه باد. ابوالفرج رونی. ، مخفف پایه گاه بمعنی قدر و مرتبه و منصب. (غیاث اللغات)
جایگاه اسبان (مرکب از پا و گاه بمعنی جای) اصطبل. پایگاه. آخور. و در تداول امروزین طویله، حضیض: گر ستاره بر براق همتش اوج خواهد اوج او پاگاه باد. ابوالفرج رونی. ، مخفف پایه گاه بمعنی قدر و مرتبه و منصب. (غیاث اللغات)