چهار دیواری سرپوشیده که بالای بام بر روی پلکان می سازند، خرپشته، رده ای از دیوار که با دو آجر سربه سر شبیه شیروانی بر روی دیوار می سازند که برف و باران روی دیوار نماند
چهار دیواری سرپوشیده که بالای بام بر روی پلکان می سازند، خرپشته، رده ای از دیوار که با دو آجر سربه سر شبیه شیروانی بر روی دیوار می سازند که برف و باران روی دیوار نماند
ناگزیر لاعلاج لابد: (اگر کسی دست باب فرو برد و برون آرد و بدست سنگی را برگیرد ناچارمیان سنگ و دست آب بود. {یابه ناچار. ناگزیر. اگرچه عذر بسی بود روزگار نبود چنانک بود بناچار خویشتن بخشود. (رودکی) توضیح استعمال (ناچارا) غلط فاحش است، عاجز بیچاره. یا چار و ناچار نا چار و چار. خواه و ناخواه: اگرباز گردی ز راه ستور شود بید تو عود ناچار و چار. (ناصرخسرو)
ناگزیر لاعلاج لابد: (اگر کسی دست باب فرو برد و برون آرد و بدست سنگی را برگیرد ناچارمیان سنگ و دست آب بود. {یابه ناچار. ناگزیر. اگرچه عذر بسی بود روزگار نبود چنانک بود بناچار خویشتن بخشود. (رودکی) توضیح استعمال (ناچارا) غلط فاحش است، عاجز بیچاره. یا چار و ناچار نا چار و چار. خواه و ناخواه: اگرباز گردی ز راه ستور شود بید تو عود ناچار و چار. (ناصرخسرو)
کفش پای افزار. توضیح دهخدا در امثال و حکم ج 2 ص 788 آورده: (در درون کعبه رسم قبله نیست چه غم ار غواص را پا چپله نیست) مولوی و در حاشیه نوشته: (این کلمه در فرهنگها (پاچیله) ضبط شده است و همین شعر حضرت جلالالدین محمد بلخی را نیز شاهد آورده اند ولی حضرت آقا سید احمد ادیب پیشاوری... این لغت را (پاچپله) میدانند و میفرمایند که در افغانستان بمعنی کفش و پا افزار هم امروز مستعمل است و نیز از قول آقا سید محمد علی داعی الاسلام نقل فرمودند که در هند نیز چپلا بمعنی پاپوش است) و هم دهخدا در لغت نامه ذیل پاچپله نویسند: (مرحوم ادیب پیشاوری می فرمود که این کلمه در افغانستان (پاچپله) است و پاچیله لغت نویسان غلط است و باز از بعض افغانیان پرسیدم آنها نیز قول مرحوم ادیب را تاء یید کردند) داعی الاسلام در فرهنگ خود (پاچپله) را بمعنی کفش و پا افزار با بیت مذکور از مولوی و بیت ذیل از نظامی: (برون کن پا ازین پاچپله تنگ که کفش تنگ دارد پای را لنگ) آورده نویسد: (فرهنگ نویسان شعری این لفظ را پاچیله ضبط کردند و در چاپها هم اشعار مذکور مطابق فرهنگها چاپ شده لیکن چون در السه ولایتی افغانستان و خراسان لفظ (چپله) برای قسمی از کفش موجود است و در زبان اردو هم (چپل) بمعنی قسمی از کفش موجود است پس باید صحیح همان چپله باشد نه چیله)
کفش پای افزار. توضیح دهخدا در امثال و حکم ج 2 ص 788 آورده: (در درون کعبه رسم قبله نیست چه غم ار غواص را پا چپله نیست) مولوی و در حاشیه نوشته: (این کلمه در فرهنگها (پاچیله) ضبط شده است و همین شعر حضرت جلالالدین محمد بلخی را نیز شاهد آورده اند ولی حضرت آقا سید احمد ادیب پیشاوری... این لغت را (پاچپله) میدانند و میفرمایند که در افغانستان بمعنی کفش و پا افزار هم امروز مستعمل است و نیز از قول آقا سید محمد علی داعی الاسلام نقل فرمودند که در هند نیز چپلا بمعنی پاپوش است) و هم دهخدا در لغت نامه ذیل پاچپله نویسند: (مرحوم ادیب پیشاوری می فرمود که این کلمه در افغانستان (پاچپله) است و پاچیله لغت نویسان غلط است و باز از بعض افغانیان پرسیدم آنها نیز قول مرحوم ادیب را تاء یید کردند) داعی الاسلام در فرهنگ خود (پاچپله) را بمعنی کفش و پا افزار با بیت مذکور از مولوی و بیت ذیل از نظامی: (برون کن پا ازین پاچپله تنگ که کفش تنگ دارد پای را لنگ) آورده نویسد: (فرهنگ نویسان شعری این لفظ را پاچیله ضبط کردند و در چاپها هم اشعار مذکور مطابق فرهنگها چاپ شده لیکن چون در السه ولایتی افغانستان و خراسان لفظ (چپله) برای قسمی از کفش موجود است و در زبان اردو هم (چپل) بمعنی قسمی از کفش موجود است پس باید صحیح همان چپله باشد نه چیله)