جدول جو
جدول جو

معنی پاپهن - جستجوی لغت در جدول جو

پاپهن
(پَ)
اشتر. شتر (در بعض لهجه ها)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرپهن
تصویر پرپهن
خرفه، گیاهی خودرو و یک ساله با ساقۀهای سرخ و برگ های سبز و تخم های ریز سیاه لعاب دار و نرم کننده که مصرف خوراکی و دارویی دارد
تورک، بلبن، فرفخ، بخله، بخیله، بوخل، بوخله، بیخیله، بقلة الحمقا
فرهنگ فارسی عمید
(پَ پَ / پَ پَ هََ)
رستنی باشد که آنرا خرفه گویند و بعربی فرفخ وبقلهالحمقا خوانند بسبب آنکه پیوسته در سرراه ها و گندآبها روید و استشمام آن غشی را زائل کند و منع احتلام نماید... و معرب آن فرفین است. فرفهن. فرفه. فرفخیز. فرفینه. بقلهالمبارکه. بقلهالزهراء. بقلۀ لینه. (برهان). رجله. بیخله. بیخیله. ختفرج. زریرا. بخله. بخیله. خفرج. گیاه نمناک. تورک. چکوک. وشفنگ. بلبن. کف. قینا. کلنک. کلنکک. بوخل. بوخله. مویز آب. خرفه:
زمینها که سیه تر ز تخم پرپهن است
چو تخم پرپهن آرد برون سپید لعاب.
خاقانی.
، تخم خرفه. تخمگان:
جسم شب تیره را هم برص و هم جذام
چشم مه خیره را هم سپل و هم وسن
در نظر مردمک چون تره زار فلک
روشنیش کوکنار تیرگیش پرپهن.
فخررازی.
- پرپهن آسمان، ظاهراً در بیت ذیل از ابوالمفاخر رازی ’نسرطائر’ اراده شده است:
پرپهن آسمان راست چنان طوطئی
کزهوس بچگان باز کند پر، پهن.
ابوالمفاخر رازی (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
ده کوچکی است از بخش ایذۀشهرستان اهواز واقع در هشت هزارگزی خاوری ایذه. دارای 40 نفر سکنه است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
دنی. طبیعی دان فرانسوی مولد بسال 1647 میلادی مطابق با 1082 هجری قمری در بلوآ و وفات بسال 1714 میلادی (1126 هجری قمری). وی نخستین کس است که قوه محرکۀ بخار را شناخت. و چون از مذهب پروتستان پیروی میکرد بر اثر الغاء فرمان نانت از فرانسه به انگلستان رفت و آنجا به حرمت تمام پذیرفته شد و سپس به آلمان رفت و در برخی از مدارس به تدریس پرداخت. وی مخترع دیگ بخاری است که به نام او خوانده می شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرپهن
تصویر پرپهن
گیاهی است از تیره خرفه، جزو رده جداگلبرگ ها، گلبرگ هایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است، تخم آن در پزشکی به کار می رود،، فرفهن، فرفین، بوخله، خفرج، بقله الحمقاء
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرپهن
تصویر پرپهن
((پَ. پَ هَ))
گیاهی است از تیره خرفه، جزو رده جداگلبرگ ها، گلبرگ هایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است، تخم آن در پزشکی به کار می رود، پرپهن، فرفهن، فرفین، بوخله، خفرج، بقله الحمقاء، پخل، فرفخ
فرهنگ فارسی معین