جدول جو
جدول جو

معنی پاپالوس - جستجوی لغت در جدول جو

پاپالوس
سفره مار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
کسی که با چرب زبانی و خوشامدگویی دیگری را فریب بدهد، خوشامدگو، چرب زبان، متملق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاپیروس
تصویر پاپیروس
گیاهی از خانوادۀ جگن با ساقۀ بی برگ که در مصر باستان از ریشه اش به عنوان سوخت و مغزش به عنوان خوراک و ساقه اش برای تهیۀ طناب و پارچه استفاده می کردند، ورقه های شبیه مقوا که از این درخت تهیه و به جای کاغذ تا قرن هشتم میلادی برای نوشتن استفاده می شد، کلک، بردی
فرهنگ فارسی عمید
بردی، پیزر، لخ، اباء، حفا، تک، جگن، چغ (در مازندران)، پاپورس
، ورق پوست گیاه پاپیروس که در قدیم چون کاغذ بکار بود، کتاب خطی بر ورق پوست این گیاه نوشته
لغت نامه دهخدا
از دانشمندان معروف ریاضی دان اسکندریه، وی در اواخر مائۀ چهارم میلادی میزیست و او را کتابی است به یونانی بنام ’مجموعه های ریاضی’ و کتابی دیگر در جغرافیا، متن یونانی کتاب دوم از میان رفته ولی ترجمه لاطینی آن موجود است، واز کتاب نخستین او نیز نسخۀ ناتمامی در دست است
لغت نامه دهخدا
نام کرسی بخش در ایالت (آلیه) در شهرستان ویشی کنار ببر، از آبراهه های رود لوار، دارای راه آهن و 3158 سکنه
لغت نامه دهخدا
ژاک دوشابان سنیوردو، نام کاپیتان فرانسوی، متولد درحدود سال 1470 و مقتول در جنگ پاوی به سال 1525م
لغت نامه دهخدا
یکی از چهار دوست اسکندر، و اسکندر پس از اینکه فیلیپ کشته شد آنان را مورد اعتماد قرار داد، هارپالوس که از اهالی مقدونیه بود در زمان فیلیپ چون از اسکندر جانبداری میکرد تبعید شد، اسکندر برای پاداش این صمیمیت بعد از فوت ’مازه’ هارپالوس را به ایالت بابل منصوب داشت، ولی وی به ستمکاری پرداخت و چون از کیفر اسکندر بترسید پنج هزار تالان از خزانۀ بابل برداشت و با سپاه خود به یونان رفت، به این نیت که با آتنی ها همدست شود، اسکندر درصدد تنبیهش برآمد و او سرانجام مجبور به ترک آن شهر شد و به سپاهیان یونانی پناه آورد، سربازان یونانی او را توقیف کردند و به صوابدید شخصی موسوم به تمبرون کشتند، (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1211 و صص 1881 - 1882)
لغت نامه دهخدا
لاتینی جگن نیل بردی گیاهی از نوع نی که مصریان در قدیم از آن کاغذ مانندی میساختند و بر آن چیز مینوشتند کاغذ مصری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاپروس
تصویر پاپروس
پاپیروس، در گیلان توتون سیگار را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
چرب زبانی، تملق گوئی متملق، چرب زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
تملق گو، چرب زبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
متملق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
Fawning, Sycophant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
flatteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نوعی گیاه یا گل های زرد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
memuji-muji, penjilat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
তোষামুদী , চাটুকার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
mnyenyekevu, mnafiki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
dalkavuk
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
아첨하는 , 아첨꾼
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
お世辞を言う , おべっか使い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
מחמיא , חוֹנֵף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
चापलूस
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
лестивий , підлабузник
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
ประจบ , คนประจบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
vleierig, vleier
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
adulador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
adulatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
bajulador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
奉承的 , 谄媚者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
pochlebny, pochlebca
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
schmeichlerisch, Schmeichler
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
льстивый , льстец
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
چاپلوس , خوشامدی
دیکشنری فارسی به اردو