جدول جو
جدول جو

معنی پاپاخ - جستجوی لغت در جدول جو

پاپاخ
نوعی کلاه پوستی بزرگ
تصویری از پاپاخ
تصویر پاپاخ
فرهنگ فارسی عمید
پاپاخ
قسمی کلاه بزرگ ترکان مایل بتدویر از پوست ناپیراستۀ گوسفند با پشم بلند از برون سو
لغت نامه دهخدا
پاپاخ
ترکی کلاه پوستی قسمی کلاه بزرگ پشمی
تصویری از پاپاخ
تصویر پاپاخ
فرهنگ لغت هوشیار
پاپاخ
قسمی کلاه بزرگ پشمی
تصویری از پاپاخ
تصویر پاپاخ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاپا
تصویر پاپا
عنوان کودکانه به پدر
فرهنگ فارسی عمید
میوۀ پاپایه
لغت نامه دهخدا
نام درۀکوچکی در ولایت ادرنه در قرق کلیسیا که در نزدیکی حدود شرق رومیلی است و آبهای آن به دریای سیاه ریزد
لغت نامه دهخدا
عنوان کشیش مسیحیان مشرق
لغت نامه دهخدا
یکی از بلاد مجارستان بر ساحل تاپلکزا دارای 14600 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
پاپ
لغت نامه دهخدا
قهرمان بازی و قصه ای ترکی،
- امثال:
(مثل ترکی)
چالپاپاخ منی نینم من
لغت نامه دهخدا
(گومْ)
ایلی است از ایلات اطراف مشکین آذربایجان. مرکب از دو هزار خانواده. ییلاق آنها سنبلاق است و به مغان قشلاق میکنند. شغل ایشان زراعت است و از طوایف مختلفۀ قوجه بیک محسوب میشوند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 108)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاپا
تصویر پاپا
فرانسوی بابا پدر
فرهنگ لغت هوشیار