جدول جو
جدول جو

معنی پانون - جستجوی لغت در جدول جو

پانون
خوابیدن دو نفر در جهت مخالف یکدیگر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرنون
تصویر پرنون
(دخترانه)
پرنیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حانون
تصویر حانون
(پسرانه)
صاحب نعمت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پایون
تصویر پایون
پیرایه، زیور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرنون
تصویر پرنون
پرنیان، نوعی پارچۀ ابریشمی منقش، دیبای منقش، حریر نازک، برنو، پرنو، برنون، برای مثال نپرد بلبل اندر باغ جز بر بسّد و مینا / نپوید آهو اندر دشت جز بر قالی پرنون (قطران - ۳۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاگون
تصویر پاگون
سردوشی، سردوشی که به لباس نظامیان دوخته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قانون
تصویر قانون
دستورها، مقررات و احکامی که از طرف دولت و مجلس برای برقراری نظم و اداره کردن امور جامعه وضع شود
رسم، آیین، روش
اصل اثبات شده در یک علم مثلاً قانون نیوتن، قانون علیت
از آلات موسیقی شبیه سنتور که خرک های متعدد دارد و با مضراب هایی بر انگشتان دست نواخته می شود
قانون اساسی: قانونی که پایه و اساس همۀ قانون های مملکت و حکومت است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کانون
تصویر کانون
محل گردآمدن گروهی با هدف خاص، انجمن، مرکز، در علم فیزیک نقطه ای در آینه یا عدسی که پرتوهای نور در آن به هم می رسند، آتشدان، آتش خانه، منقل، کوره، نام دو ماه از ماه های سریانی یا رومی، مطابق دسامبر و ژانویه، برای مثال گذشته بر تو هر آذار بهتر از کانون / نهاده با تو هر امروز وعدۀ فردا (انوری - ۱۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاگون
تصویر پاگون
سر دوشی
فرهنگ لغت هوشیار
اصل، مرام است کلی که بر همه جزئیاتش منطبق گردد و احکام جزئیات از آن شناخته شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کانون
تصویر کانون
آتشخانه، و بمعنی قاعده و قانون نیز میباشد، مرکز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاگون
تصویر پاگون
سردوشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرنون
تصویر پرنون
((پَ))
دیبای منقش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قانون
تصویر قانون
قاعده، آیین، اصل و مقیاس چیزی، مقررات و احکام دولتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قانون
تصویر قانون
یکی از آلات موسیقی شبیه به سنتور که با انگشتان دست نواخته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کانون
تصویر کانون
آتشدان، منقل، نام دو ماه از ماه های رومی، انجمن، باشگاه، در فارسی مرکز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کانون
تصویر کانون
مرکز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قانون
تصویر قانون
آسا، فردید، دات، دادستان، فرسار، دادیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قانون
تصویر قانون
Rule, Law
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قانون
تصویر قانون
loi, (FR) règle
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قانون
تصویر قانون
Gesetz, (DE) Regel
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قانون
تصویر قانون
prawo, (PL) zasada
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قانون
تصویر قانون
закон , правило
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قانون
تصویر قانون
закон , правило
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قانون
تصویر قانون
ley, (ES) regla
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قانون
تصویر قانون
lei, (PT) regra
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قانون
تصویر قانون
legge, (IT) regola
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قانون
تصویر قانون
wet, (NL) regel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قانون
تصویر قانون
कानून , नियम
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قانون
تصویر قانون
hukum, (ID) aturan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قانون
تصویر قانون
법 , 법 , 규칙
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قانون
تصویر قانون
חוק , חוק , חוק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قانون
تصویر قانون
法律 , 规则
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قانون
تصویر قانون
法律 , 規則
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قانون
تصویر قانون
yasa, (TR) kural
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی