جدول جو
جدول جو

معنی پانتن - جستجوی لغت در جدول جو

پانتن(تِ)
قدیس پانتن، یکی از پیشوایان دین مسیح. مولد در حدود سال 240 میلادی و وفات در حوالی سنۀ 306 به اسکندریه. وی نخست طریقۀ حکمای رواقی داشت. و سپس قبول دین ترسائی کرد. و دمتریوس پادشاه اسکندریه او را به ریاست مدرسه ای که برای تعلیم اصول مسیحیت بنیاد کرده بود برگماشت. از جملۀ شاگردان پانتن در این مدرسه کلمان اسکندرانی است که جانشین وی شد. پانتن مدتی از طرف دمتریوس به محلی فرستاده شد که اوزب آنرا هندوستان می نامید و ظاهراً آن محل، حبشه بوده است. و او در آنجا شروع به نشر تعالیم مسیح کرد و نسخ__ه ای از انجیل به زبان یهود یا آرامی یافت که اصلاً متعل-ق به سن ماتیو بود و او راست تفسیری بر انجیل که قطعاتی از آن باقی مانده است. ذکران وی به هفتم یولیه است
لغت نامه دهخدا
پانتن(تَ)
کرسی سن. از ناحیۀ سن دنی دارای 39190 تن سکنه و راه آهن شرقی فرانسه از آن گذرد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پانتی
تصویر پانتی
(دخترانه)
نام همسر آریاسب از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پادتن
تصویر پادتن
ماده ای که هرگاه یک مادۀ میکروبی (پادگن) وارد بدن شود در خون ایجاد می شود و درنتیجه بدن در مقابل آن میکروب مقاومت پیدا می کند
فرهنگ فارسی عمید
(اَ تُنْ نَ)
جمع مؤنث ضمیر مخاطب، یعنی شما جماعت زنان. شما زنان
لغت نامه دهخدا
(تَ)
هانری. عالم لاطینی فرانسوی مؤلف آثار عمده در باب تراژدی های یونان و شعر لاطینی. مولد 1793م. مطابق با 1208 هجری قمری وفات بسال 1876م. مطابق با1293 ه. ق
گی. طبیب فرانسوی متولد بناحیت اوآز او بحسن قریحه و ذوق سلیم معروف و نامه های شیرین و دلپسند فکاهی او مشهور است
لغت نامه دهخدا
(تَ)
کفشی که در گل پوشند، تخت کفشی از چوب یا فلز که زیر آن تیغه ای آهنین از طول هست و آنرا برای لغزیدن و سریدن روی یخ بزیر کفش بندند و این کار نوعی ورزش زمستانی است
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
گنده تر. (یادداشت مؤلف).
- امثال:
انتن من الجورب.
انتن من العذره.
انتن من مرقات الغنم
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ نَ)
ما انتنه،چه بدبوی است آن. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
ژول. مستشرق فرانسوی و طابع قسمتی از تاریخ گزیده راجع به پادشاهان ایران. وی بسال 1908م. درگذشته است. (تاریخ جهانگشا ج 2 صص 131- 316)
لغت نامه دهخدا
(نِ تُ)
مورخ و یکی از کاهنان بزرگ مصر و معاصر بطلمیوس اول بود (قرن سوم پیش از میلاد و اوایل قرن چهارم) و در ایجاد هم آهنگی و اتحاد بین مذهب یونانیها و مصریهای قدیم کمکهای معنوی بسیار به وی کرد و بر اثر آن پرستشی ایجاد شد که به پرستش ’شاراپیش’ معروف گردید. تصور می کنند که اسم این مورخ مصری ’مرن تخوتی’ بوده یعنی محبوب رب النوع مصری که ’تت’ نام داشت. از کتاب این مورخ اکنون فقط قسمتهایی باقی مانده است. بعدها وقایعنگاران مسیحی و یهودی از نوشته های او استفاده کرده و مخصوصاً یهودیها آن را خلاصه کرده اند. این خلاصه حاوی فهرست تمام سلسله های فراعنۀ مصراست از اعصار قبل از تاریخ تا تسخیر ثانوی مصر به دست ایرانیها یعنی زمان اردشیر سوم هخامنشی. ’مانتن’ سی سلسله را با تعیین سنوات سلطنت آنها ذکر و تاریخ مصر را به سه قسمت تقسیم کرده است باید در نظر داشت که بعض اسناد مصری که بر اثر اکتشافات بدست آمده همه نوشته های او را تأیید نمی کند با این همه اطلاعاتی، مخصوصاً اطلاعاتی که راجع به دورۀ هخامنشی می دهد مفید و گرانبها است. (از ایران باستان ص 75). و رجوع به همین مأخذ ص 70، 74، 963، 1131، 1132 و 1134 شود
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ)
از شهرهای بزرگ چین است و 16000000تن سکنه دارد. شهری است صنعتی و بیشتر کارها با ماشین انجام میگیرد. پارچه بافی و نساجی آن معروف است
لغت نامه دهخدا
(گَ کَ دَ)
بلغت زند و پازند بمعنی افشاندن باشد و به این معنی به اضافۀ ها نیز بنظر آمده است که پسهانتن باشد و پسانمی و پسهانمی بمعنی افشانم و پسانید و پسهانید یعنی بیفشانید. (برهان قاطع). ظاهراً این صورت تصحیف فشاندن است
لغت نامه دهخدا
(پْلا / پِ تَ)
کریستف. نام فرانسوی صاحب چاپخانه که در حدود سال 1520م. در سن آوانتن (تور...) متولد شد ودر آنورس مستقر گشت و در حدود سال 1582 وفات کرد
لغت نامه دهخدا
پاگذاشتن گام نهادن با هدف اقدام درکار
فرهنگ گویش مازندرانی
خوابیدن دو نفر در جهت مخالف یکدیگر
فرهنگ گویش مازندرانی
پاشیدن، پاشید
فرهنگ گویش مازندرانی