جدول جو
جدول جو

معنی پامفیلیه - جستجوی لغت در جدول جو

پامفیلیه(لی یِ)
خطه ای در ساحل جنوبی آسیای صغیر که از شرق به قیلیقیا و از غرب به لیکته و از شمال به پیزیدی محدود است و شهرهای عمده آن انطالیه و اولبیا و سیده و پرغه و آسپندوس و پتولمائیس است. پس از محاربۀ ترواده اقوام مختلفی از مهاجرین یونان بدانجا مقیم شدند و از این رو نام پامفیلیه یعنی مجمع اقوام بدان داده شد. ابتدا این ناحیه متعلق به ایران بود و سپس اسکندر آنجا را مسخر کرد و پس از وی در تقسیم ممالک، پامفیلیه به قسمت حکمران سوریه پیوست و آنگاه که آنطیوخس کبیر مغلوب شد رومیان آن ناحیت را به اومن حکمران برغمه دادند و سپس باز به قبضۀ تصرف رومیان درآمد و آنگاه که امپراطوری روم بدو قسمت مجزا شد پامفیلیه در قسمت شرقی محسوب گشت و ایالتی از آن تشکیل شد که مرکز آن آسپندوس بود. در عهد هارون الرشید و مأمون دو خلیفۀ عباسی ایالت پامفیلیه جزء ممالک اسلامی بود و سپس رومیان آنرا بازستدند و بعصر سلاجقه باز در دائره ممالک اسلامیه درآمد و پس از انقراض دولت سلجوقیان پامفیلیه تابع حکمرانان قره مان گردید و در زمان سلطان محمدخان دوم عثمانی، ضمیمۀ ممالک ترک شد. در عصر سلاجقه این ناحیه به اسم تکه موسوم بود و امروز نیز بنام تکه ولایتی تابع سنجاق قونیه است. رجوع به تکه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ لیَ)
در قاموس کتاب مقدس آمده است: اسم مقاطعه ای است در آسیای صغیر که در طرف شمالی دریای روم در میانۀ کیلیکیه ولیکیته واقع است و در زمانی که پولس بدانجا شد پای تخت آن را پرجه میگفتند (اع 13:13 و 14:24 و 27:5) و کلودیوس پیسیدیّه و لیکیّه را که سابقاً در جزو آن نبودند بدان افزود و پمفیلیّه ساحلی است که 80 میل طول و 30 میل عرض دارد و صاحب سه نهر میباشد که به الکتارکتس و سسترس و اوریندون مسمی می باشند. پایتختش پرجه و بندرش اتالیه یعنی اضالیا بود. (اع 14:25). و در زمان جنگ فارس پمفیلیه مقاطعۀ کوچکی بود که سی سوار و کیلیکیّه یکصد سوار میداد و در زمان رومانیان جزء آسیا شد لکن بعد از آن آن را جدا کردند و شیشرون معروف به ر آن حکمرانی نمود. پرجه اوّل جائی بود که پولس در آغاز بشارتش بدانجا رفت و مرقس در آنجا از وی جدا شد و چون از پیسیدیه مراجعت نمود از پرجه بشارت داده از اتالیه به انطاکیه شد (اع 14:24-26) و در روزپنجاهم از سکنۀ پمفیلیه در اورشلیم حضور داشتند
لغت نامه دهخدا
نوعی از بازی ورق و آن به بازی مگس معروفست
لغت نامه دهخدا
قدیس، اب و دستور کلیسای لاتینی. مولد استریدنا در حدود سال 331 و وفات به بیت اللحم در 420 میلادی وی تورات سبعینی یونانی را با تورات عبری مطالعه و موازنه و به زبان لاتین ترجمه کرد. ذکران او سی ام سپتامبر است
ژرم کلاپکا. نام نویسندۀ فکاهی انگلیسی. وی بسال 1859 در والسال متولد شد و در 1927 میلادی به نورتهامپتون درگذشت
ژان لئون. نام نقاش و پیکرساز فرانسوی. مولد بسال 1824 در وسول و وفات در پاریس بسال 1904 م
لغت نامه دهخدا
نقاشی یونانی بمأئۀ چهارم قبل از میلاد، مولد وی آمفی پلیس، او مؤسّس مکتب سیسیون و استاد آپلس و ملانثیوس است و نویسندگان قدیم از میان آثار او این پرده ها را نام برده اند: ’فتح آطنینان’، ’هراقلیطس در اطینه’ و ’اولیس در زورق خویش’
لغت نامه دهخدا
(لِ)
مقالات فکاهی مشهور که پ. ل. کوریه بر ضد اعمال رستوراسیون نگاشته است. (پام فل د پام فل ) در میان دیگر قطعات از حیث سبک و ذوق و هنر شاهکاری بشمار است. (1816-1824م. / 1231-1239 هجری قمری)
لغت نامه دهخدا