جدول جو
جدول جو

معنی پالمی - جستجوی لغت در جدول جو

پالمی
شهری در ایتالیا واقع در کالابر از ایالت رگ ژیو دارای 14000 تن سکنه و درختان زیتون دارد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دو صندق چوبی روباز که سابقاً به دو پهلوی اسب یا قاطر می بستند و دو تن مسافر در آن می نشستند، کجاوۀ بی سقف
فرهنگ فارسی عمید
شهر مشهور در برّالشام که امروز آنرا تدمر یعنی شهر نخل گویند واکنون دهکده ای ویران است بسوریه که سابقاً خاصه در زمان سلطنت زنوبی شهری بزرگ بوده است و رومیان آنرا در سال 272م، مسخر کردند و اورلین آنرا خراب کرد و درتمام قرون وسطی متروک ماند، خرابه های این شهر که درقرن هفدهم میلادی کشف شد از لحاظ صنعت کم ارزش است
لغت نامه دهخدا
نام دو مقیاس طول که یکی 0/225 متر و دیگری 0/029 متر بود، واحد مقیاس طول در ایتالیای قدیم که در نواحی مختلف متفاوت است
لغت نامه دهخدا
زبان پالی از زبانهای هندواروپائی است که در هندوستان قدیم متداول بود و از متفرعات زبان پراکریت شمرده شده است، این زبان زبان مقدس بودائیان جنوب بود معنی آن متن مقدس است و یکی از لهجات بسیار قدیم عمومی هندوستان و معاصر لهجۀ سانسکریت کلاسیک میباشد و با آن زبان وجوه قرابتی دارد و بیشتر از سایر لهجات پراکریت خصایص و آثار زبان هندواروپائی قدیم را محفوظ داشته است، این زبان دارای چند نوع الفباست که همه به الفبای خط سانسکریت نزدیکند، ادبیات پالی قابل توجه است وروحانیون بودائی سیلان و بیرمانی و سیام هنوز به این زبان مینویسند، مهمترین کتبی که بزبان پالی در قدیم الایام نگاشته شده نخست کتب مقدس مذهب بودائی است مانند تی پی تاکا (یعنی سه سفط) و تفسیرهائی که راجع بآن نوشته شده و از جملۀ کتب متأخّر آن (سوءالات مناندر) پادشاه باکتریان که در قرن دوم قبل از میلاد مسیح تألیف شد و از نظر تحقیق روابط تمدن هند قدیم و یونان اهمیت بسیار دارد
لغت نامه دهخدا
شهری است به شمال غربی هندوستان دارای 50000 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(اَ ما)
سیاه فام لب. (مصادر زوزنی). مرد سیاه یا گندم گون لب. مؤنث: لمیاء. (از منتهی الارب) (آنندراج). آنکه اندرون لبش گندم گون یا لب وی مایل بسیاهی باشد واین مستحسن است. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
کوه ظالمی، نام کوهی به فارس. بلوک اسیر و بلوک گله دار در جانب جنوب این کوه و بلوک علامرودشت در جانب شمال آن واقع است
لغت نامه دهخدا
(لَ)
منسوب به عالم
لغت نامه دهخدا
(لِ)
مولانا... از مردم نیک ملک عراق است، و در خراسان فضایل بسیار کسب کرد. اول بشعرمشغول گردید و در آخر بمعما و خط کوشید و اکثر سازها را خوب نواخت و در موسیقی کارهای نیک ساخت. هم سلامت نفس دارد و هم استقامت طبع، این مطلع از او است:
چنان بصورت آن آفتاب حیرانم
که تیغ اگر زندم چشم خود نپوشانم
به اسم ’امان’ این معما از اوست:
نگارم اشارت بلب میکند
اگر دیده نامش طلب میکند.
رجوع به مجالس النفایس ص 66 و 238 شود
ابوعبدالله ، احمد بن محمد بن سالم. یکی از شیوخ طریقت در مئۀ ششم شاگرد سهل بن عبدالله تستری. مولد و منشاء او شهر بصره است و ظاهراً در حدود 280 وفات یافته است. رجوع به ابوعبدالله شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است از دهستان خنازه بخش شادگان شهرستان خرمشهر واقع در 2هزارگزی جنوب شادگان و کنار راه فرعی اتومبیل رو شادگان به آبادان هوای آن گرم و دارای 400 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه جراحی تأمین میشود. محصول آن غلات، خرما، و شغل اهالی زراعت و تربیت نخل و حشم داری و صنایع دستی آنان عبا و حصیربافی است. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنان از طایفه سوالم هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دیناری است منسوب به امیریلبغای سالمی. رجوع به کتاب النقود ص 71 و147 شود
لغت نامه دهخدا
پالا، پالاد، پالاو، اسب جنیبت،
افزاینده و زیادکننده، (برهان)،
، صافی کننده، بیزنده، (غیاث اللغات) :
گهی از نرگست خوناب پالای
گهی بیخواب و گه مهتاب پیمای،
عطار،
ترکیب ها:
- ترشی پالای، خون پالای، سماق پالای، رجوع به همین مدخلها شود،
،
امر) امر از پالاییدن یعنی صافی کن:
ز آنکه پالودۀ سر کویست
امتحانش کن و فروپالای،
انوری
لغت نامه دهخدا
(لَ)
از سانسکریت پالی یانکا، کجاوۀ بی سقف
لغت نامه دهخدا
پایتخت جزایر باله آر واقع در ساحل جنوب غربی میورقه، سکنۀ آن 114000 تن و بندری با قلاع مستحکمه و تجارت بحری دارد
یا لاپالما، جزیره ای از جزایر قناری دارای 42000 تن سکنه و سرزمینی آتش فشانی
لغت نامه دهخدا
(مِ)
ژرژ از دوستداران بشر و از ارباب صنایع انگلستان. مولد لنگسوتون بسال 1818و وفات در 1897م. به ریدینگ (1233 الی 1314 هجری قمری). در سال 1841 وی به اتفاق هونلی کارخانه ای برای بیسکویت سازی تأسیس کرد و از سال 1878 تا 1885م. نمایندۀ حزب آزادیخواه ریدینگ در مجلس عوام انگلستان بودو در شهر ریدینگ انواع مؤسسات خیریه بنیاد نهاد
لغت نامه دهخدا
(مِ)
قصبه ای به اتازونی در کشور ماساچوست بر ساحل رود شیکوپ دارای 6200 تن سکنه
سرزمینی در اقیانوسیه که در 1821م. توسط کشتی رانی موسوم به پالمر کشف شد
لغت نامه دهخدا
سلسلۀ جبالی است به جنوب هندوستان در ایالت مادوره از مملکت تروان کور در ده درجه تا ده درجه و پانزده دقیقۀ عرض شمالی و هفتاد و پنج درجه تا هفتاد و پنج درجه و سی و پنج دقیقه طول شرقی و بلندترین قلۀ آن 2600 گز ارتفاع دارد و قصبه ای نیز در دامنۀ این کوه بهمین نام هست با 12800 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
شهری به کلمبیا واقع در درۀ کوکا دارای 27000 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
تصویری از المی
تصویر المی
دردی ویدایی سیاه لب المی
فرهنگ لغت هوشیار
دانایی دانشمندی، جهانی منسوب به عالم جهانی سکنه جهان جمع عالمیان. عالم بودن دانشمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظالمی
تصویر ظالمی
ستمگری عمل ظالم ستمگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالمی
تصویر سالمی
نام دیناری است از امیر یلبغا سالم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالکی
تصویر پالکی
کجاوه بدون سقف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالمیتین
تصویر پالمیتین
مایعی بی رنگ و بو که برای ساختن صابون و شمع بکارمیرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالمی
تصویر عالمی
((لَ))
منسوب به عالم، جهانی، سکنه جهان، جمع عالمیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پالکی
تصویر پالکی
((لَ))
کجاوه بی سقف
فرهنگ فارسی معین
مرتعی جنگلی در منطقه ی رویان نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
جهانی
دیکشنری اردو به فارسی