معنی پالمارلی - جستجوی لغت در جدول جو

پالمارلی

لغت نامه دهخدا

شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، بالار، پالار، بالاگر، حمّال، سرانداز، افرسب، فرسپ، داربام

فرهنگ فارسی عمید

پالمارلا

(رُ)

جزیره ای است کوچک در دریای تیره نین واقع در جنوب ایتالیا در جهت غربی پونچه. (از قاموس الاعلام ترکی)

لغت نامه دهخدا

دالکارلی

(لِ)

در سوئدی دالارن، نام ناحیتی قدیم از سوئدمیان نروژ و خلیج بوتنی و بمناسبت جریان نهر دال ازآن ناحیه این نام یافته است. (قاموس الاعلام ترکی)

لغت نامه دهخدا

پالماریا

جزیره کوچکی است در خلیج ژن

لغت نامه دهخدا

المالی

نام قصبه ای است مرکز قضا در سنجاق تکه از ولایت قونیه (ترکیه) که در 80 هزارگزی جنوب غربی انطالیا و 85 هزارگزی مشرق اسکلۀ مکری، در گوشۀ شمالی دریاچۀ الان در موقعی بسیار زیبا که ارتفاعش به 1087 متر میرسد واقع است. این قصبه در 46 درجه و 46 دقیقۀ عرض شمالی واقع، و سکنۀ آن قریب 7000 تن است که تنها دویست سیصد تن آنان مسیحی و باقی مسلمانند. گرداگرد آنرا باغها و باغچه هایی سبز و خرم فراگرفته، و دارای میوه های بسیار خوب و تجارت رایجی است. برخی از اهالی آن به حرفه ها و صنایع اشتغال دارند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)

لغت نامه دهخدا

پالاری

شه تیر و ستون بزرگ، (آنندراج)

لغت نامه دهخدا

پایمالی

دست بدست مالیدن تعلل مماطله

فرهنگ لغت هوشیار

پالاری

ستون بزرگ شه تیر

فرهنگ لغت هوشیار

معنی پالمارلی - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما