- پاریزی
بخشی کوچک از ایل دفرانس که کرسی آن لوور (سن ا اواز) است
معنی پاریزی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاییز، از فصول چهارگانۀ سال که شامل ماه های مهر، آبان و آذر است، برگ ریزان، خزان
بلوکی از ناحیۀ سیرجان و پاریز در ایالت کرمان، ونام مرکز آن نیز پاریز است واقع در شمال رمل آباد
خریفی، خزانی
فرانچسکو، حکیم و عالم و شاعر ایتالیائی، مولدوی بسال 1529 م، / 936 هجری قمری در جزیره خرسو (دالماسی)، او فلسفۀ ارسطو را مورد انتقاد سخت قرار داده است، وفات وی بسال 1597م، 1006/ هجری قمری بوده است
(زِ)
لغت نامه دهخدا
اتین ّ. طبیب فرانسوی. مولد او بسال 1770م. 1183/ هجری قمری و وفات در سنۀ 1847 م. 1264/ ه. ق
سکۀ قدیمی ضرب پاریس، و آن یک ربع بیش از سکۀ تور بود
(یِ ن ن)
لغت نامه دهخدا
سرود ملی که پس از انقلاب 1830م. 1245/ هجری قمری دلاوینی بساخت و آهنگ آنرا اوبر تصنیف کرد
گیاهی است از تیره بادنجانیان که علفی است و بعض گونه هایش بصورت درختچه اند. برگهای آن پهن و گلهایش منظم و گل آذینش گرزن است. میوه اش سته میباشد انگور روباه عنب الثعلب
منسوب و مربوط بسال گذشته منسوب به پار پارسالین پارین: (که تقویم پارینه نایدبکار) (سعدی)، سال گذشته سال پیش پار، کهنه
تیرگی سیاهی ظلمت، گرفتگی در هم فرو رفتن خطوط چهره بر اثر خشم و غم خشمگین شدن، جهل نادانی بی خبری
(قلمکار) در اصطلاح قلمکار سازان اصفهان جوشاندن پارچه قلمکار که با دو رنگ سیاه و قرمز منقش شده باشد
دراز بودن پا، تجاوز از حد خود (قس. دست درازی)، نوعی نان شیرینی مشبک معادل کف پایی
