جدول جو
جدول جو

معنی پارگک - جستجوی لغت در جدول جو

پارگک
پاره خرد سخت اندک، کمی
تصویری از پارگک
تصویر پارگک
فرهنگ لغت هوشیار
پارگک
تکۀ کوچک از چیزی، اندک
تصویری از پارگک
تصویر پارگک
فرهنگ فارسی عمید
پارگک
((رَ گَ))
پاره خرد، سخت اندک، کمی
تصویری از پارگک
تصویر پارگک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دریدگی کهنگی انخراق، جزئیت جز بودن، قحبگی. گودالی که در آن آبهای ناپاک گرد آید از آب حمام مطبخ سرای غسلخانه و جز آن گنداب مرداب منجلاب، خندق گونه ای که برگرد شهر برای گرد آمدن آبهای آلوده می ساختند، مزبله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارسک
تصویر پارسک
واحد اندازه گیری فواصل کیهانی، برابر با حدود ۲۶/۳ سال نوری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارگی
تصویر پارگی
((رِ))
دریدگی، کهنگی، جزئیت، قحبگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارگی
تصویر پارگی
دریدگی، پاره بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارک
تصویر پارک
محوطه درخت دار، باغ مشجر انگلیسی پردیس پردیسه، ایستمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارک
تصویر پارک
تفرجگاهی باغ مانند با محوطۀ وسیع و پر درخت
توقف اتومبیل در یک محل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارک
تصویر پارک
باغ وسیع پر درخت برای گردش و شکار، محفظه ای توری برای نگه داری بچه های کوچک، مانک (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارک
تصویر پارک
توقف اتومبیل ها و دیگر وسایل نقلیه
فرهنگ فارسی معین