جدول جو
جدول جو

معنی پارک - جستجوی لغت در جدول جو

پارک
تفرجگاهی باغ مانند با محوطۀ وسیع و پر درخت
توقف اتومبیل در یک محل
تصویری از پارک
تصویر پارک
فرهنگ فارسی عمید
پارک
باغ وسیع پردرخت که گردش و شکار و جز آن را بکار است: پارک مخبرالدوله، پارک اتابک، پارک امین الدوله
لغت نامه دهخدا
پارک
کرسی پادوکاله از ناحیۀ آرّاس دارای 670 تن سکنه است
نام قناتی است در ملایر
لغت نامه دهخدا
پارک
مونگو، جهانگرد و رحالۀ اسکاتلندی، وی دو بار به قصد اکتشافات جغرافیائی به افریقا سفر کرد و در نیژر درگذشت، ولادت او بسال 1771م، / 1184 هجری قمری و وفاتش در سنۀ 1805م، / 1219 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا
پارک
محوطه درخت دار، باغ مشجر انگلیسی پردیس پردیسه، ایستمانی
تصویری از پارک
تصویر پارک
فرهنگ لغت هوشیار
پارک
توقف اتومبیل ها و دیگر وسایل نقلیه
تصویری از پارک
تصویر پارک
فرهنگ فارسی معین
پارک
باغ وسیع پر درخت برای گردش و شکار، محفظه ای توری برای نگه داری بچه های کوچک، مانک (واژه فرهنگستان)
تصویری از پارک
تصویر پارک
فرهنگ فارسی معین
پارک
باغ، باغ ملی، تفرجگاه، گردشگاه، ایستگاه، توقفگاه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پارک
۱ـ اگر خواب ببینید در پارک زیبایی قدم می زنید، علامت آن است که با تفریحات لذتبخش، شادی در زندگی شما راه خواهد یافت. ، ۲ـ اگر خواب ببینید با همسر خود در پارک قدم می زنید، نشانه آن است که زندگی آسوده و شادی بخش خواهید داشت. ، ۳ـ دیدن پارکهای متروک و ویران در خواب، نشانه زندگی سخت و مشقت بار است. .
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پارس
تصویر پارس
(پسرانه)
نام قومی از اقوام آریایی که در قسمت جنوبی ایران سکونت کرده بودند، نام ناحیه ای که قوم پارس درآنجا سکونت کرده بودند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شارک
تصویر شارک
(دخترانه)
سار (پرنده)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاکر
تصویر پاکر
(پسرانه)
نام پسر ارد پادشاه اشکانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاپک
تصویر پاپک
(پسرانه)
استوار، پدر کوچک، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبد معبد آناهیتا و پدربزرگ اردشیر بنیان گذار سلسله ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پورک
تصویر پورک
(پسرانه)
پسر عزیز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خارک
تصویر خارک
(دخترانه)
نوعی خرمای زرد و خشک
فرهنگ نامهای ایرانی
(کِ)
ویلیام. امیرالبحر انگلیسی مولد المینتون هال بسال 1781 م. / 1195 هجری قمری و وفات بسال 1866 م. 1282/ ه. ق
لغت نامه دهخدا
(کِ)
ادارۀ مدعی عمومی. دادسرا، محوطه ای از بورس که دلالان هنگام داد و ستددر آنجا گرد آیند، مجموع دلالان بورس
لغت نامه دهخدا
تصویری از پارت
تصویر پارت
پرنده ای حلال گوشت اندازه کبک که دارای منقار دراز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاشک
تصویر پاشک
پاسک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارس
تصویر پارس
آواز سگ، عوعو، هفهف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسک
تصویر پاسک
خمیازه دهان دره فاژ فاژه آسا خامیاز پاشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره
تصویر پاره
رقعه، وصله، هر چیز بریده و شکافته، رشوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارو
تصویر پارو
آلتی چوبین که با آن برف می روبند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارگک
تصویر پارگک
پاره خرد سخت اندک، کمی
فرهنگ لغت هوشیار
پای افزار از چرم گاو که رشته ها در آن بسته اند پای افزار کفش چارق شم بالیک، پاپیچ پاتابه لفافه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاهک
تصویر پاهک
شکنجه، آزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارچ
تصویر پارچ
ظرف آبخوری
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی داد سرا دادستانی اداره مدعی عمومی دادسرا. توضیح سابقا در محاکم فرانسه محل مدعیان عمومی و صاحبان دعا وی را در جایی پایین تر از هیئت قضات تعیین میکرده اند. از این رو آن اداره و دادگاه بنام پارکه نامیده شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاچک
تصویر پاچک
سرگین خشک شده گاو غوشاک تپاله غوشا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایک
تصویر پایک
پای کوچک، پایه کوچک در برجستگیهای مغز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارکت
تصویر پارکت
((کِ))
کف پوش چوبی، چوب فرش (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارکه
تصویر پارکه
((کِ))
دادسرا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارس
تصویر پارس
فارس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاره
تصویر پاره
قسمت
فرهنگ واژه فارسی سره
واحد آبادی، تکه
فرهنگ گویش مازندرانی