- پاروب
- پارو
معنی پاروب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چوب قپان
زراعت آبی مقابل دیم
پاکوبنده پای باز رقاص، کوفته شده بپای پاکوبیده پایمال
آلتی است از گیاهان خشک که بدان خانه روبند جارو. یا به جاروب زبان گردی کردن، سخنان بیجا گفتن با حرف آشوب بپا کردن سخن مفت و یاوه گفتن، یا جاروب از مژگان کردن، یعنی مژه های چشم را بمنزله جارو بکار بردن، مراقبه سجده کردن، درمنه
کوبیده شده در زیر پا، پامال، پاکوبنده، رقاص
پاکوب کردن: چیزی را در زیر پا له کردن، لگد کردن، پامال کردن
پاکوب کردن: چیزی را در زیر پا له کردن، لگد کردن، پامال کردن
زراعت آبی، زراعتی که با آب قنات یا رودخانه آبیاری شود، پاریاب، پاریاو، فاراب
پاک کننده گل و لای (رود قنات و غیره)، یا کشتی لاروب. کشتیی که گل و لای رود و مرداب را پاک کند، پاک کردن گل ولای تنقیه. پاک کننده گل و لای رودخانه و قنات و غیره، کشتی پاک کننده گل و لای رودخانه
پاراو. فاراب، زراعت آبی، مقابل دیم
سرگردان، تن آسایی
آلتی چوبین که با آن برف می روبند
آلتی چوبی (مانند بیل) که با آن برف را از پشت بام یا پیاده روها می روبند، ابزاری برای راندن قایق (بدون موتور)
آلتی شبیه بیل که با آن برف یا چیز دیگر را از روی زمین می روبند، بیل چوبی، آلتی که در قایق های پارویی به وسیلۀ آن قایق را می رانند
پارو کردن: روبیدن برف یا چیز دیگر از روی زمین به وسیلۀ پارو
پارو کردن: روبیدن برف یا چیز دیگر از روی زمین به وسیلۀ پارو