جدول جو
جدول جو

معنی پارسه - جستجوی لغت در جدول جو

پارسه
تکدی، پرسه، گدا
تصویری از پارسه
تصویر پارسه
فرهنگ لغت هوشیار
پارسه
دوره گردی برای گدایی، گدایی، کدخدایی
تصویری از پارسه
تصویر پارسه
فرهنگ فارسی عمید
پارسه
((س ِ))
گدایی، پرسه، گدا
تصویری از پارسه
تصویر پارسه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پارسا
تصویر پارسا
(پسرانه)
پاکدامن، زاهد، پرهیزکار، مؤمن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاخسه
تصویر پاخسه
باره دیوار بلند طربال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارسی
تصویر پارسی
فارسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پارسا
تصویر پارسا
زاهد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پارسا
تصویر پارسا
پرهیزگار و دور از معاسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارچه
تصویر پارچه
جامه، منسوج، قماش، تکه، پاره، قطعه، جز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاراه
تصویر پاراه
معبر، گذرگاه
فرهنگ لغت هوشیار
زمینی را گویند که صاحب زراعت در وجه اخراجات جدا کرده بمزارعان دهد تا ایشان حاصل آنرا صرف اخراجات دیوانی و غیره کنند
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی داد سرا دادستانی اداره مدعی عمومی دادسرا. توضیح سابقا در محاکم فرانسه محل مدعیان عمومی و صاحبان دعا وی را در جایی پایین تر از هیئت قضات تعیین میکرده اند. از این رو آن اداره و دادگاه بنام پارکه نامیده شده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارفه
تصویر پارفه
فرانسوی لرزانک گونه ای خوراپس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارسی
تصویر پارسی
اهل پارس، فارسی، زبان مردم ایران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارچه
تصویر پارچه
هر چیز بافته شده از پنبه، پشم یا ابریشم، جنس ذرعی، پاره و تکۀ چیزی مثلاً یک پارچه سنگ، یک پارچه آجر، واحد شمارش آبادی و ملک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارسی
تصویر پارسی
مربوط به پارس مثلاً هنر پارسی،
اهل پارس، از مردم پارس، زبان رسمی مردم ایران، فارسی،
تهیه شده در پارس، ایرانی، زردشتی، به خصوص زردشتی مقیم هند
پارسی باستان: زبانی از شاخۀ زبان های هند و ایرانی که در زمان هخامنشی متداول بوده و کتیبه هایی از آن به خط میخی باقی مانده است، فارسی باستان
پارسی دری: زبانی از شاخۀ زبان های هند و ایرانی که در دورۀ اسلامی پدید آمد و در ایران، افغانستان و تاجیکستان متداول است، فارسی دری
پارسی میانه: زبانی از شاخۀ زبان های هند و ایرانی که در زمان اشکانیان و ساسانیان متداول بوده است، فارسی میانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارسک
تصویر پارسک
واحد اندازه گیری فواصل کیهانی، برابر با حدود ۲۶/۳ سال نوری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارسا
تصویر پارسا
کسی که از گناه بپرهیزد و به طاعت و عبادت روز بگذراند، پرهیزکار، پاک دامن، زاهد، برای مثال خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند / ساقی بده بشارت پیران پارسا را (حافظ - ۲۶)
فرهنگ فارسی عمید
بر گرفته از روسی} کاسا {بر گرفته از} کیس {انگلیسی وانخان جعبه ای کم عمق و خانه خانه (معمولا دارای 114 خانه) که حروف سربی را در خانه های آن جای دهند و حروفچین برای تنظیم کلمات حرفها را از آنها بیرون میاورد و پهلوی هم می چیند محفظه سربی در چاپخانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارکه
تصویر پارکه
((کِ))
دادسرا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارسی
تصویر پارسی
منسوب به پارس، پارسی، ایرانی، زرتشتی به ویژه زرتشتی ساکن هندوستان، جمع پارسیان، زبان مردم پارس، فارسی
ماههای پارسی : دوازده ماه سال شمسی ایرانیان، فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، شهریور، مهر، آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارسا
تصویر پارسا
پاک دامن، زاهد، ایرانی، عارف، دانشمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارچه
تصویر پارچه
((چِ))
پاره، تکه، هر چیز بافته شده
فرهنگ فارسی معین
((س))
جعبه ای خانه خانه که حروف چاپ دستی را برای حروف چینی در آن قرار می دهند
فرهنگ فارسی معین
جعبه ای دارای خانه های متعدد که در چاپخانه حروف سربی را در آن می ریزند، کاس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارس
تصویر پارس
(پسرانه)
نام قومی از اقوام آریایی که در قسمت جنوبی ایران سکونت کرده بودند، نام ناحیه ای که قوم پارس درآنجا سکونت کرده بودند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاره
تصویر پاره
قسمت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پارس
تصویر پارس
فارس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پارس
تصویر پارس
آواز سگ، عوعو، هفهف
فرهنگ لغت هوشیار
میل کردن بهر چیز آزمندی، تاسه تلواسه، غم. اندوه و فشردن گلو. توضیح ظاهرا این صورت مصحف (تاسه) است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره
تصویر پاره
رقعه، وصله، هر چیز بریده و شکافته، رشوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسه
تصویر پرسه
رفتن گدایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسه
تصویر پرسه
ولگردی، دوره گردی، گدایی، دریوزگی
پرسه زدن: راه رفتن بی هدف، گردش کردن در کوچه و بازار، راه رفتن و دریوزگی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارس
تصویر پارس
قومی آریایی نژاد که در زمان قدیم در پارس و عیلام سکنی اختیار کرده و مرکّب از چند قبیلۀ برزگر و چند قبیلۀ صحرانشین بودند
بانگ سگ در موقع حمله، عوعو
پارس کردن: عوعو کردن سگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرسه
تصویر پرسه
پرسش، عیادت، احوال پرسی از بیمار، مجلس ختم، ماتم پرسی، تسلیت
فرهنگ فارسی عمید