جدول جو
جدول جو

معنی پاراسلس - جستجوی لغت در جدول جو

پاراسلس
(سِ)
کیمیاگر و پزشک سویسی. مولد بسال 1493م. 899 هجری قمری در آین زی دلن و وفات در سنۀ 1541م. 948 ه. ق
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پارسیس
تصویر پارسیس
(پسرانه)
شکل یونانی پارسی، پارسی، ایرانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پارسال
تصویر پارسال
سال گذشته، سال پیش، در سال گذشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارالل
تصویر پارالل
در ژیمناستیک، دو چوب موازی افقی و نزدیک به هم که روی پایه های عمودی نصب شده اند و ورزشکاران با آن حرکات ورزشی انجام می دهند
فرهنگ فارسی عمید
دیهی است بزرگ به رومیلی شرقی در 25000گزی فلبه در امتداد راه آهن
لغت نامه دهخدا
(اُ)
نام حکیمی از مفسرین کتب ارسطو. (فهرست ابن الندیم) (تاریخ الحکمای قفطی چ لیبسک ص 60)
لغت نامه دهخدا
محبوب، شخصی مسیحی که از اهل قرنطش و خزینه دار آنجا و دوست و همکار پولس بوده با وی به افسس رفت و با تیموتیوس نیز در رسالتش بمقدونیه همراهی کرد (کتاب اعمال رسولان 19:22) و در وقتی که پولس نامۀ رومیان را مینوشت وی در قرنطش بود. (رسالۀ رومیان 16:23) و تا اسیر کردن و بردن پولس به روم در آنجا ماند (رسالۀ دوم تیموتاوس 4:20). (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
عام اوّل، پار، سال گذشته، عام ماضی، و رجوع به پار ... شود:
گر دگرگون بود حالت پارسال
چونکه دیگر گشت باز امسال حال،
ناصرخسرو،
- امثال:
پارسال دوست امسال آشنا،
چونکه آید سال نو گوئی دریغ از پارسال،
سال به سال دریغ از پارسال،
رجوع به امثال و حکم شود
لغت نامه دهخدا
(رُ سِ)
ژزف. نقّاش جنگها و کنده کار فرانسوی که پردۀ نقاشی (فتح لوئی چهاردهم) ، ازاوست مولد بسال 1646م. / 1055 هجری قمری در برینیون. ووفات در سنۀ 1704م. / 1115 هجری قمری پسرش نیز نقاش وهمنام پدر بود (1688-1725 م. 1099/-1165 هجری قمری)
پیر. برادرزادۀژزف پارﱡسل نقاش معروف فرانسوی. مولد بسال 1670م. 1080/ هجری قمری و وفات در سنۀ 1739م. 1151/ ه. ق
لغت نامه دهخدا
تصویری از پارابلم
تصویر پارابلم
فرانسوی تپانچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارسال
تصویر پارسال
سال گذشته
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی هم سویه همسوی دو چوب موازی که آنها را بطور افقی و نزدیک بهم بر پایه های عمودی نصب کنند و روی آن حرکات ورزشی انجام دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارسال
تصویر پارسال
سال گذشته، پار
فرهنگ فارسی معین
((لِ لْ))
دو چوب موازی که آن ها را به طور افقی و نزدیک به هم بر پایه های عمودی نصب کنند و روی آن حرکات ورزشی انجام دهند
فرهنگ فارسی معین
پار، پارینه، پایار، سنه ماضیه، سال گذشته
متضاد: امسال
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سال گذشته یک سال پیش
فرهنگ گویش مازندرانی