جدول جو
جدول جو

معنی پابرسران - جستجوی لغت در جدول جو

پابرسران
سرپایان، رده ای از نرم تنان مانند ماهی مرکب که در اطراف سر آن ها بازوهای گوشتی بادکش دار قرار دارد که به وسیلۀ آن حرکت می کنند یا شکار خود را می گیرند
تصویری از پابرسران
تصویر پابرسران
فرهنگ فارسی عمید
پابرسران(بَ سَ)
ذوات الاذرع الرأسیه. رده ای بزرگ از جانوران جز شاخه نرم تنان که در اطراف سر آنها تعدادی بازو که بجای اعضاء حرکتی (پاها) و وسیلۀ شکار این جانورانند قرار دارد. سرپاییان. رأسی رجلی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پارسان
تصویر پارسان
(پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی سیرجان
فرهنگ نامهای ایرانی
ناحیه ای به ولایت شروان که سلطان حیدر پدر شاه اسماعیل صفوی پس از جنگ سختی که با شروانشاه فرخ سیار بن امیر جلیل اﷲ کرد مقتول گشت و در همانجا مدفون گردید. چون شاه اسماعیل بقدرت رسید به ولایت شروان لشکر کشیدو پس از فتح آن سامان فرمان داد که جسد سلطان حیدر را پس از بیست و دو سال به اردبیل نقل کنند. رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 433، 444، 502 شود
لغت نامه دهخدا
رده ای از شاخه جانوران نرم تن که دارای سر مشخصی هستند (برخلاف بی سران که سر مشخصی ندارند) و در جلو دهان منقار شاخی محکم و برگشته ای (نظیر منقار طولی) دارند که بکمک آن اجسام سخت از قبیل کیتین خرچنگهاو صدف دیگر نرم تنان را خرد میکنند و دارای دو چشم نسبه بزرگ در دو طرف سر میباشند. صدف عده ای از این جانوران ازقبیل ماهی مرکب داخلی است یعنی برخلاف نرم تنان دیگر در داخل بدن در زیر قشری از پوست و مخاط قرار گرفته) و عده ای هم صدف خارجی دارند (مانند نوتیل)، در قسمت جلو بدن این جانوران در اطراف سر آنها تعدادی بازو که مجهز بمکینه های زیادی هستند قرار دارد. تعداد این بازوها در انواع مختلف این جانوران فرق میکند و بطور کلی بین 8 تا 48 عدد میباشد. بازوها اعضای حرکتی و وسیله شکار این جانورانند. انواع مختلف این حیوانات در همه اقیانوسها و دریاها وجود دارد سر پاییان راسی رجلی
فرهنگ لغت هوشیار