جدول جو
جدول جو

معنی پئی - جستجوی لغت در جدول جو

پئی
کنار رفتن، عقب گرد، دنبال
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پری
تصویر پری
(دخترانه)
فرشته، جن، همزاد، در فرهنگ عوام، موجودی بسیار زیبا نیکوکار و نامرئی که گاه خود را نشان می دهد و با جمالش انسان را فریفته خود می کند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پای
تصویر پای
قدم
فرهنگ لغت هوشیار
تهی خالی بی خورش ساده تنها: نان پتی، برهنه روت لخت عور: پاپتی، آشکار. یا دوغ پتی. دوغ بی کره و روغن و بسیار آب
فرهنگ لغت هوشیار
رفتن بشتاب و نه نرم رفتار متوسط، جمع (نوند شتابنده هنجار جوی چنان شد که بادش نه دریافت پوی) (گرشاسب نامه) -2 در بعضی ترکیبات بجای پوینده آید: چالاک پویراه پوی. توضیح در سگ پوی و گرگ و پوی بمعنی پوینده مانند سگ و مانند گرگ آید
فرهنگ لغت هوشیار
موجود مافوق طبیعی که اصلش از آتش است و بچشم نیاید و غالباً نیکوکار است آکندگی، مملوی، انباشتگی
فرهنگ لغت هوشیار
پول کوچک مسین یا برنجین کم بها پول ریزه نازک بسیار تنک رایج قاز پاپاسی پشیزه پشی جندک تسو طسوج، سکه مسین ساسانیان، فلس که شست تای آن یکدرم بوده است، سکه قلب، فلس ماهی پولک ماهی، گلها از زر و سیم که برای زینت بر دوال کمر دوزند نوپلکهای چرم که بدامن چادر دوزند و بند از آن گذرانند. یا به پشیزی نیرزیدن، سخت بی ارج و قدر بودن سخت ناچیز بودن، یا پشیز از دینار ندانستن، قوه تمیز و تشخیص نیک از بد و صحیح از سقیم ندانستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پسی
تصویر پسی
تاخیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پری
تصویر پری
جن
فرهنگ واژه فارسی سره
گاو نری که منفرد برای شخم زدن مورد استفاده قرار گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی
برگشتن، منصرف شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
عقب برو برگرد
فرهنگ گویش مازندرانی
رفتن، به پشت گام برداشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
از وضع یکدیگر خبر داشتن، در ارتباط بودن، عقب جلو کردن –
فرهنگ گویش مازندرانی
پس و پیش عقب و جلو
فرهنگ گویش مازندرانی
عقب عقب رفتن، به پشت گام برداشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
بین پی گیری
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در شهرستان سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
پایان، تمام شد (به زبان کودکانه)
فرهنگ گویش مازندرانی
پئیزی، پییزی
فرهنگ گویش مازندرانی
پاییز
فرهنگ گویش مازندرانی
پاییز
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتع تعلیف شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
عقب عقب رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
کنار رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
پشت، پشت سری ها، اعقاب وابستگان
فرهنگ گویش مازندرانی
پاییزه، درخت یا گیاهی که در پاییز ثمر دهد
فرهنگ گویش مازندرانی
چرای پاییزه درمراتع
فرهنگ گویش مازندرانی
از مناطق کوهستانی و ییلاقی شاه کوه و ساور استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی
هنگام پاییز
فرهنگ گویش مازندرانی
شخم پاییزه
فرهنگ گویش مازندرانی
بره ای که در پاییز زاده شده باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
باران سیل آسای پاییزی
فرهنگ گویش مازندرانی
هنگام پاییز
فرهنگ گویش مازندرانی
برگش کردن، بازگشتن، منصرف شدن، کنار رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی