جدول جو
جدول جو

معنی ویولا - جستجوی لغت در جدول جو

ویولا(دخترانه)
نام نوعی ساز زهی از خانواده ویولن
تصویری از ویولا
تصویر ویولا
فرهنگ نامهای ایرانی
ویولا
سازی شبیه ویولن و کمی بزرگ تر از آن، دارای چهار سیم
تصویری از ویولا
تصویر ویولا
فرهنگ فارسی عمید
ویولا(یُ)
یکی از سازهای زهی که به ویولون شباهت کامل دارد اما اندکی از آن بزرگتر است. صدای ویولا نیزاز صدای ویولون بم تر می باشد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
ویولا
فر زهبار یکی از سازهای زهی که به ویلولون شباهت کامل دارد اما اندکی از آن بزرگتر است صدای ویولا نیز از صدای ویولون بم تر میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
ویولا
یکی از سازهای زهی که به ویولون شباهت کامل دارد اما اندکی از آن بزرگ تر است صدای ویولا نیز از صدای ویولون بم تر می باشد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ویونا
تصویر ویونا
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی کاشان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
جانور وحشی و خیالی با شکل و ساختاری غیرطبیعی، ترسناک و بسیار بزرگ، کنایه از بسیار بزرگ، کنایه از شخص دارای رفتار غیرانسانی و وحشیانه، در فلسفه مادۀ اولی و اصل هر چیز
فرهنگ فارسی عمید
دهی است جزء دهستان اشکور پائین بخش رودسر شهرستان لاهیجان در 42 هزارگزی جنوب رودسر و 6 هزارگزی باختر سی پل، کوهستانی و سردسیر با 95 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و بنشن و ارزن و فندق و گردو و لبنیات، و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس و شال بافی، راه آن مالرو و صعب العبور، این ده از دومحلۀ بالا و پائین که فاصله آن دو آبادی یک کیلومتر است تشکیل شده است و اکثر سکنه زمستان برای تأمین معاش به گیلان میروند، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(وْ)
خارج از حیطۀ شمار، بی حساب، بی حد. (ناظم الاطباء). در تحت شمارش نیامدنی. بی نهایت. لایتناهی
لغت نامه دهخدا
(هََ)
مادۀ هر چیز. (غیاث اللغات) (آنندراج). مقابل صورت:
هیولا را اگر وصفی کنی بیرون برد مقدور
که باشد بی خلاف آنگه ز خردو واحد و یکتا.
ناصرخسرو.
گشایم راز لاهوت از تفرد
نمایم ساز ناسوت از هیولا.
خاقانی.
رجوع به هیولی شود
لغت نامه دهخدا
فرانسوی از ایتالیایی زهبار کمانچه فرنگی ین ساز از کشورهای آسیایی و شاید ایران به فرنگ رفته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
مقابل صورت، ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
((هَ))
ماده اولی، اصل هر چیز، در فارسی به معنای صورت، هیکل، غول، عظیم الجثه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
الوحش
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
Monstrosity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
monstruosité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
kioo cha ajabu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
جنایت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
อสูรกาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
keanehan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
מפלצת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
怪物
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
怪物
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
দৈত্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
괴물
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
canavarlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
राक्षस
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
mostruosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
monsterlijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
чудовисько
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
чудовище
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
potworność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
monstruosidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
monstruosidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
Ungeheuerlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی