دهی جزو دهستان وسط بخش طالقان شهرستان تهران. کوهستانی وسردسیری است. سکنۀ آن 667 تن. آب آن از چشمه و رودخودکاوند و محصول آنجا غلات دیمی و آبی، سیب زمینی، میوه جات مختلفه و شغل اهالی زراعت است. عده ای برای تأمین معاش به مازندران رفته و برمیگردند. صنایع دستی آنان گلیم، جاجیم و کرباس بافی است. بنای امامزاده یوسف در مزرعۀ بادامستان این ده از ابنیۀ قدیمی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی جزو دهستان وسط بخش طالقان شهرستان تهران. کوهستانی وسردسیری است. سکنۀ آن 667 تن. آب آن از چشمه و رودخودکاوند و محصول آنجا غلات دیمی و آبی، سیب زمینی، میوه جات مختلفه و شغل اهالی زراعت است. عده ای برای تأمین معاش به مازندران رفته و برمیگردند. صنایع دستی آنان گلیم، جاجیم و کرباس بافی است. بنای امامزاده یوسف در مزرعۀ بادامستان این ده از ابنیۀ قدیمی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
قضایی است در ترکیه که از شمال به ’یکی بازار’ (ینی بازار = بازار نو) ، از مغرب به برانه و ازجنوب غربی به ایپک و از مشرق به مترویجه محدود است. این قضا شامل 62 قریه است. چراگاههای بسیار دارد. سکنۀ آن 25000 تن است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
قضایی است در ترکیه که از شمال به ’یکی بازار’ (ینی بازار = بازار نو) ، از مغرب به برانه و ازجنوب غربی به ایپک و از مشرق به مترویجه محدود است. این قضا شامل 62 قریه است. چراگاههای بسیار دارد. سکنۀ آن 25000 تن است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
بیشه است که جای سباع و بهائم باشد. (برهان). بر وزن و معنی بیشه است، و به دری طبری بیشتر بیشه را ویشه به واو گویند. (آنندراج) (انجمن آرا) : از وی شده کار ویشه رنگین. (شاعری طبری از آنندراج)
بیشه است که جای سباع و بهائم باشد. (برهان). بر وزن و معنی بیشه است، و به دری طبری بیشتر بیشه را ویشه به واو گویند. (آنندراج) (انجمن آرا) : از وی شده کار ویشه رنگین. (شاعری طبری از آنندراج)
قضای رادوویثسته در منتهای جنوب شرقی ولایت قوصوه قرار دارد. از شمال شرقی بحدود بلغارستان و از جنوب شرقی و جنوب و جنوب غربی بولایت سلانیک و از شمال غربی به قضای اشتیب و قوچانه محدود است و مرکب از 59 قریه است. (از قاموس الاعلام ترکی)
قضای رادوویثسته در منتهای جنوب شرقی ولایت قوصوه قرار دارد. از شمال شرقی بحدود بلغارستان و از جنوب شرقی و جنوب و جنوب غربی بولایت سلانیک و از شمال غربی به قضای اشتیب و قوچانه محدود است و مرکب از 59 قریه است. (از قاموس الاعلام ترکی)
معلم جهودان. (ناظم الاطباء) (صحاح الفرس) (لغت فرس اسدی) (از فرهنگ اوبهی) (از برهان) (از آنندراج) (از انجمن آرا) : چونین بتی که صفت کردم سرمست پیش میشته بنشسته. عمارۀ مروزی (از لغت فرس اسدی). این کلمه در لغتنامۀ اسدی (چ اقبال ص 421) میشنه آمده است. رجوع به میشته و مشنا شود
معلم جهودان. (ناظم الاطباء) (صحاح الفرس) (لغت فرس اسدی) (از فرهنگ اوبهی) (از برهان) (از آنندراج) (از انجمن آرا) : چونین بتی که صفت کردم سرمست پیش میشته بنشسته. عمارۀ مروزی (از لغت فرس اسدی). این کلمه در لغتنامۀ اسدی (چ اقبال ص 421) میشنه آمده است. رجوع به میشته و مشنا شود