- ویروس
- جاندار تک سلولی که در خارج از بدن موجودات زنده، هیچ گونه علائم حیاتی از خود نشان نمی دهد و عامل بیماری هایی چون فلج اطفال، سرخک و آنفولانزا است، برنامه ای کامپیوتری که باعث ایجاد اختلال در نرم افزار یا سخت افزار می شود
معنی ویروس - جستجوی لغت در جدول جو
- ویروس
- لاتینی به مانک زهر زهرک عامل بسیار کوچک زنده که غالبا سبب ایجاد عفونت ناخوشی میشود ویروس ها در حقیقت عبارت از مولکولهای زنده ای هستند که بمناسبت کوچکی ابعادشان غالبا از صافی ها میگذرند و قطر بدن آنها بین 1 تا 3 میلی میکرن میباشد
- ویروس
- موجود بسیار ریزی که باعث بروز بیماری می شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wirusowy
вирусный
вірусний
viraal
virale
विषाणुजनित
ভাইরাল
virusi
ウイルスの
ויראלי
فيروسيٌّ
وائرل
لاتینی تازی گشته کیمار شاخکی (کیمار) از گیاهان
ابری به شکل رشته های ظریف سفید یا تکه ها یا نوارهای باریک عمدتاً سفید جدا از هم، این ابر جلوه ای ریسه دار یا گیسودار یا ابریشمی یا هر دو را دارد، پرسا (واژه فرهنگستان)، در فارسی نامی از نام های مردان
Virologist
Virally
viralmente
virologista
viralmente
virólogo