- ویرانی
خرابی، ویرانی، تباهی، فساد، بی نظمی
معنی ویرانی - جستجوی لغت در جدول جو
- ویرانی
دهی است از دهستان جلگه افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان در 15 هزارگزی جنوب خاوری قصبۀ اسدآبادبا 1094 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان شاندیز بخش طرقبۀ شهرستان مشهد واقع در 12 هزارگزی شمال خاوری طرقبه با 777 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان شاندیز بخش طرقبۀ شهرستان مشهد واقع در 12 هزارگزی شمال خاوری طرقبه با 777 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
- ویرانی
خرابی بایربودن: بسلطانی نشان مهرش اگر آباد خواهی دل که بی والی چوب اشد ملک رود آرد به ویرانی
- ویرانی
تخریب، خرابی
- ویرانی
انهدام، تخریب، خرابی، هدم
متضاد: آبادانی، عمارت
متضاد: آبادانی، عمارت
- ویرانی
دیدن ویرانی، دلیل گمراهی است. اگر درخواب بیند که جای آبادان را خراب کرد، دلیل است در شغل گمراه شود. محمد بن سیرین
اگر درخواب مسجد یا مدرسه یا خانقاه را ویران کرد، دلیل نقصان دین و دنیای او بود.
اگر درخواب مسجد یا مدرسه یا خانقاه را ویران کرد، دلیل نقصان دین و دنیای او بود.
- ویرانی
دمارٌ
- ویرانی
Demolition, Desolation, Devastation, Dilapidation
- ویرانی
démolition, désolation, dévastation, dilapidation
- ویرانی
Abriss, Verwüstung, Verfall
- ویرانی
demolição, desolação, devastação, dilapidação
- ویرانی
demolición, desolación, devastación, dilapidación
- ویرانی
zniszczenie, spustoszenie, dewastacja
- ویرانی
разрушение , опустошение
- ویرانی
знищення , спустошення , руйнування
- ویرانی
تاریکی، ویرانی
- ویرانی
การทำลาย , ความหายนะ , การพังทลาย
- ویرانی
ویرانی , ویرانی , تباہی
- ویرانی
penghancuran, kehancuran
- ویرانی
הרס , חורבן , הרס , חֻרְבָּן
- ویرانی
破壊 , 荒廃 , 廃墟
- ویرانی
拆除 , 荒凉 , 毁灭 , 破坏
- ویرانی
vernietiging, verwoesting, verval
- ویرانی
파괴 , 황폐 , 황폐화 , 폐허
- ویرانی
yıkım, ıssızlık, harabe
- ویرانی
ধ্বংস , ধ্বংস , ধ্বংস , ধ্বংস
- ویرانی
विध्वंस , उजाड़ , विनाश
- ویرانی
demolizione, desolazione, devastazione, rovina
- ویرانی
uharibifu, ukiwa
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مربوط به ایران، از مردم ایران، تهیه شده در ایران، مجموعه ای از زبان های هند و ایرانی، شامل زبان های اوستایی، فارسی باستان، فارسی میانه، سغدی، پهلوی، تاجیکی، پشتو، بلوچی، کردی و فارسی
حسن حسنی باشا (1266- 1315 هجری قمری). منشی جریده النیل و مجلات الشمس و الزراعه و المعارف بقاهره و صاحب تصانیف عدیده است. (معجم المطبوعات ج 3 ستون 1253)
منسوب به ایران. هر چیز که وابسته به ایران باشد، اهل ایران از مردم ایران تابع ایران
