مرکّب از: و + گر، مخفف اگر + ت، مخفف و اگر تو را. (یادداشت مرحوم دهخدا) : وگرت خنده نیاید یکی کنند بیار ویک دو بیتک از این شعر من بکن بکنند. ابوالعباس عباسی (از یادداشت مرحوم دهخدا)
مُرَکَّب اَز: و + گر، مخفف اگر + ت، مخفف و اگر تو را. (یادداشت مرحوم دهخدا) : وگرت خنده نیاید یکی کنند بیار ویک دو بیتک از این شعر من بکن بکنند. ابوالعباس عباسی (از یادداشت مرحوم دهخدا)
مرکّب از: و + گر، مخفف و اگر: وگر بر سر آید ده وپنج روز تو گردی شهنشاه گیتی فروز. فردوسی. منکران را هم از این می دو سه ساغر بچشان وگر ایشان نستانند روانی به من آر. حافظ (دیوان چ قزوینی ص 168)
مُرَکَّب اَز: و + گر، مخفف و اگر: وگر بر سر آید ده وپنج روز تو گردی شهنشاه گیتی فروز. فردوسی. منکران را هم از این می دو سه ساغر بچشان وگر ایشان نستانند روانی به من آر. حافظ (دیوان چ قزوینی ص 168)
مرکّب از: و + گر مخفف اگر، + نه، مخفف و اگر نه. والاّ: بده داد من زآن لبانت وگرنه سوی خواجه خواهم شد از تو به گرزش. خسروانی. وگرنه ما کدامین خاک باشیم که از دیوار تو رنگی تراشیم. نظامی
مُرَکَّب اَز: و + گر مخفف اگر، + نه، مخفف و اگر نه. والاّ: بده داد من زآن لبانت وگرنه سوی خواجه خواهم شد از تو به گرزش. خسروانی. وگرنه ما کدامین خاک باشیم که از دیوار تو رنگی تراشیم. نظامی