جدول جو
جدول جو

معنی وکانا - جستجوی لغت در جدول جو

وکانا
(وَ)
پاره ای از خوشۀ خرما و انگور. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کانا
تصویر کانا
احمق، کودن، کم خرد، ابله، نابخرد، گول، شیشه گردن، لاده، غتفره، تپنکوز، ریش کاو، بدخرد، دبنگ، کهسله، غمر، گردنگل، دنگ، فغاک، تاریک مغز، چل، کاغه، کم عقل، بی عقل، خام ریش، کردنگ، دنگل، سبک رای، انوک، خل، خرطبع برای مثال مر تو را خصم و دشمن دانا / بهتر از دوستان همه کانا (سنائی۱ - ۴۴۸)
فرهنگ فارسی عمید
(چَ /چِ)
چکانیدن و چکیدن کنانیدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
شهری است در ناحیۀ داهومی واقع در خلیج گینه بین نیجریه و توگو نزدیک آبومی شهر مقدس قدیمی که مقبرۀ شاهان در آنجا بوده است و امروز بصورت ویرانه است
لغت نامه دهخدا
او نخستین کسی است که در بخارا سکه زد: ... پادشاهی بود نام او ’کانا’ بخارا خدات و او سی سال بخارا را پادشاه بودو در بخارا بازارگانی به کرباس و گندم بود وی را آگاه کردند که در دیارهای دیگر سیم زده اند و او فرمان داد تا در بخارا سکه زدند از سیم ناب و بر آن صورت وی را با تاج نقش کردند، (تاریخ بخارا صص 34 - 36)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کانا
تصویر کانا
نادان ابله احمق: (خویشتن کانا ساخته بود چیز هایی کرد که مردمان از آن بخندید (ند)،) (تاریخ سیستان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کانا
تصویر کانا
نادان، ابله، بی خرد
فرهنگ فارسی معین
ابله، احمق، خل، زودباور، کالوس، کالیو، کودن، مدمغ، نادان، ناقص العقل
متضاد: عاقل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کلید
فرهنگ گویش مازندرانی
پختن، برای پختن
دیکشنری اردو به فارسی