جدول جو
جدول جو

معنی وکاعه - جستجوی لغت در جدول جو

وکاعه
(قُ)
ناکس گردیدن. (منتهی الارب). لئیم شدن. (اقرب الموارد) ، درشت و رست و سخت گشتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). سخت شدن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ عَ)
خاری که پر کند دهان شتر را. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سُ نَ)
لکع. ناکس گردیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(فَ کَهْ)
ورع. وروع. وروع. پرهیزگار گردیدن و بازایستادن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بددل و خرد و بی خیر و بی فایده گردیدن. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (آنندراج). بددل شدن. (تاج المصادر). بددل شدن و خرد شدن و حقیر شدن. (المصادر زوزنی) ، سست و ضعیف گردیدن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (از آنندراج). رجوع به وراع شود
لغت نامه دهخدا
(وَقْ قا عَ)
مرد غیبت کننده مردم را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به وقّاع شود
لغت نامه دهخدا
(وَ / وِ لَ)
وکیلی. (منتهی الارب). اسم است توکیل را به معنی تفویض و اعتماد. (اقرب الموارد) (کشاف اصطلاحات الفنون). ج، وکالات. (اقرب الموارد) ، گاه وکاله بر حفظ اطلاق میشود از باب اطلاق اسم سبب برمسبب. (کشاف اصطلاحات الفنون). رجوع به وکالت شود
لغت نامه دهخدا
(وَبْ با عَ)
کون و است. (آنندراج) (ناظم الاطباء). دبر. (بحر الجواهر). است. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، جان دانۀ کودک. (از منتهی الارب). آنجای از سر کودک که نرم و جنبان است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(فَ وَ)
سعه. فراخ گام و ذراع و گرامی نژاد گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فراخ گام شدن ستور. (دهار) (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، فراخ گردیدن جای. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
فرومایه و ناکس و دون مرتبه گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، پسرخوانده گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دعی و زنازاده بودن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از وداعه
تصویر وداعه
آرامش، استوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وکاله
تصویر وکاله
وکاله: وکالت در فارسی نمایندگی کارگزاری، جانشینی، وا گذاری
فرهنگ لغت هوشیار