جدول جو
جدول جو

معنی وژگال - جستجوی لغت در جدول جو

وژگال
(وِ)
در تداول، ژولیده. شوریده. گوریده. درهم برهم. آشفته. مجعد. در مقابل فرخال. خوار. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- وژگال بودن (شدن، کردن) موی سر، آشفته بودن (شدن، کردن) آن. مقابل خوار کردن. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ژُ)
زغال. ژکال. فحم. انگشت
لغت نامه دهخدا
شرور، پر سر و صدا
فرهنگ گویش مازندرانی