جدول جو
جدول جو

معنی ولیکستان - جستجوی لغت در جدول جو

ولیکستان
از توابع نشتای عباس آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مِ)
دهی است از دهستان چلاو بخش مرکزی شهرستان آمل در 42 هزارگزی جنوب آمل. در کوهستانی جنگلی واقع و معتدل مرطوب است. سکنۀ آن 145 تن شیعه اند و بلهجۀ مازندرانی فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات و عسل، و شغل مردم زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس و شالبافی است. راه مالرو دارد. اکثر سکنۀ آن در زمستان در شهر آمل سکونت میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
از دهکده های طسوج جبل قم. (از تاریخ قم ص 117 و 118 و 136)
لغت نامه دهخدا
(لَ کِ)
نام مرتعی ییلاقی است که فقط در تابستان محل سکونت هفتاد خانواده از گله داران اطراف لاهیجان است
لغت نامه دهخدا
(لی لَ)
نام دهی جزء دهستان ارنگۀ بخش کرج شهرستان تهران، واقع در 49هزارگزی شمال خاوری کرج و 11هزارگزی راه شوسۀ کرج به چالوس. کوهستان و سردسیر. دارای 208 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آنجا غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان کرباس و جاجیم بافی است. چند درخت کهنسال دارد و راه آن نیز مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نام دهی چهار فرسخ میانۀ شمال و مغرب باشت. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(هَُ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان نوشهر که 350 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه های کشک سرا و چالوس و محصول عمده اش برنج و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(لَ بُ)
از بلوکات ولایات خوی و سلماس، دارای 12 قریه و 18 فرسنگ مساحت آن است. مرکز آن قره قشلاق واقع در مشرق دریاچۀ ارومیه و جنوب قصبۀ دیلمقان. نام یکی از دهستانهای خاوری بخش سلماس شهرستان خوی و در قسمت خاوری بخش واقع شده است. موقعیت آن جلگه و باطلاقی و کنار دریاچۀ ارومیه است. دهستان لکستان از شمال و باختر محدود است به دهستان حومه سلماس، از جنوب به حومه انزل، از خاور به دریاچۀ ارومیه. آب و هوای آن معتدل و آب مزروعی آن از رود خانه زولا و چشمه تأمین میگردد و پس از مشروب کردن قرای فاضل آب به دریاچۀارومیه میریزد. دهستان لکستان از پانزده آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده و جمعیت آن 7060 تن و قرای مهم آن صدقیان (مرکز دهستان) ، آفتاخانه، حبشی، حمزکندی، سلطان احمد، یاقوزآقاج، یوشانلو، قره قشلاق و کنگرلو است. راه نیمه شوسۀ سلماس به طسوج از این دهستان عبور میکند و در تابستان اتومبیل میتوان برد. اکثر راههای این منطقه ارابه رو است و در موقع لزوم اتومبیل نیز میتوان برد. شغل عمده اهالی زراعت و گله داری و در چندقریه به وسیلۀ چهارپایان از قدیم بارکشی کنند. محصول عمده آنجا غلات، حبوبات و روغن است که صادر نیز میکنند. دارای سه دبستان است و معروفیت این دهستان به نام لکستان از روی نژاد ساکنین آن منطقه است، چه اهالی این منطقه از لکستان قفقاز کوچانیده شده و بدان نام شهرت گرفته اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(وَ لَ)
دهی است جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
روستایی از دهستان چلاو آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع کران نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی