جدول جو
جدول جو

معنی ولیشاهی - جستجوی لغت در جدول جو

ولیشاهی
(وَ)
تیره ای از شعبه شیبانی ایل عرب، از ایلات خمسۀ فارس. (جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ)
دهی است از دهستان جاوید، بخش فهلیان و ممسنی، شهرستان کازرون. واقع در 38هزارگزی خاور فهلیان و در دامنۀ جنوبی کوه پرویر. ناحیه ای است گرمسیر و مالاریائی، و دارای 77 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود. و محصول آن غلات و برنج و ماش است. اهالی به زراعت و قالی بافی اشتغال دارند. و راه آن مالرو است. در نزدیکی این قریه معدن سنگ گچ قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
تیره ای است از شعبه ’باوی’ و آن شعبه ای است از طوایف کوه گیلویه از ایلات فارس. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 88)
لغت نامه دهخدا
(دَ لَ)
دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه شهرستان خرم آباد. واقع در 5هزارگزی جنوب راه شوسۀ خرم آباد به بروجرد. دارای 300تن سکنه است. آب آن از چشمه ها و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
منسوب به ملکشاه:
دشمن از تیغ ملکشاهی حذر کرد و برفت
زآنکه تیغش صاعقه ست و دشمنش دیواختر است.
امیرمعزی (دیوان چ اقبال ص 96).
، ملکی. جلالی (تاریخ، ماه، سال) : تاریخ ملکشاهی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
یکی از طوایف پشت کوه، از ایلات کرد ایران است که شامل شعب بسیاری است. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 68). و رجوع به همین مأخذ شود
لغت نامه دهخدا
(عَ عِ / عَ وَ)
دهی است از دهستان سیس، بخش شبستر، شهرستان تبریز. واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری شبستر، و 4هزارگزی راه شوسۀ صوفیان به سلماس، و 2هزارگزی خط آهن جلفا. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل و 1910 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و حبوب است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند. و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلیشهای
تصویر کلیشهای
سایرخشیک سایرخشی
فرهنگ لغت هوشیار