جدول جو
جدول جو

معنی ولید - جستجوی لغت در جدول جو

ولید
مولود، کودک، نوزاد، بنده
تصویری از ولید
تصویر ولید
فرهنگ فارسی عمید
ولید
زاده، کودک، بنده زاده مولود، کودک، بنده، جمع ولدان
تصویری از ولید
تصویر ولید
فرهنگ لغت هوشیار
ولید
((وَ))
زاده، مولود، کودک، بنده
تصویری از ولید
تصویر ولید
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تولید
تصویر تولید
فراوری، فرآوری، زاستن، زایوری، ساخته، فراورده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تولید
تصویر تولید
پرورش کردن، زائیده گردانیدن، پدید آوردن چیزی از چیزی، پروردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولید
تصویر تولید
چیزی را از چیز دیگر به وجود آوردن، زایاندن، در علم اقتصاد حاصل کردن چیزی از طریق زراعت یا صناعت، در علم اقتصاد مقدار کالای تهیه شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تولید
تصویر تولید
((تُ))
پدید آوردن، زادن، زایش، ایجاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تولید
تصویر تولید
Production
دیکشنری فارسی به انگلیسی
производство
دیکشنری فارسی به روسی
виробництво
دیکشنری فارسی به اوکراینی
การผลิต
دیکشنری فارسی به تایلندی
उत्पादन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از وحید
تصویر وحید
(پسرانه)
یگانه، یکتا، بی نظیر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بلید
تصویر بلید
کند خاطر، کاهل و کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورید
تصویر ورید
سیاهرگ، رگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پلید
تصویر پلید
اکبیری، خبیث
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جلید
تصویر جلید
نیرومند، بردبار، قوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلید
تصویر تلید
دارایی دیرینه، دارایی رخنیک (رخن ارث)
فرهنگ لغت هوشیار