جمع واژۀ ولید. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل بن علی). مولودها. کودکان. پسران: تا بباشند بدین رز در مهمان منند رز فردوس من است ایشان ولدان منند. منوچهری. حوران و غلمان و ولدان بر گرد وی برآمدند. (قصص الانبیاء)
جَمعِ واژۀ ولید. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل بن علی). مولودها. کودکان. پسران: تا بباشند بدین رز در مهمان منند رز فردوس من است ایشان ولدان منند. منوچهری. حوران و غلمان و ولدان بر گرد وی برآمدند. (قصص الانبیاء)
قصبه ای است جزو دهستان برغان ولیان بخش کرج شهرستان تهران. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 1793 تن است. آب آن از رود خانه محلی و محصول آن غلات، بنشن، صیفی، میوه جات مختلف و فراوان و لبنیات و عسل و شغل اهالی زراعت و گله داری است. در حدود 25 باب دکان دارد. صنایع دستی آن کرباس بافی است. دبستان شش کلاسه و صندوق پست دارد و از طریق قلعه چندار ماشین میرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
قصبه ای است جزو دهستان برغان ولیان بخش کرج شهرستان تهران. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 1793 تن است. آب آن از رود خانه محلی و محصول آن غلات، بنشن، صیفی، میوه جات مختلف و فراوان و لبنیات و عسل و شغل اهالی زراعت و گله داری است. در حدود 25 باب دکان دارد. صنایع دستی آن کرباس بافی است. دبستان شش کلاسه و صندوق پست دارد و از طریق قلعه چندار ماشین میرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
جمع واژۀ وعن، به معنی زمین درشت سخت یا سپیدی زمین که چیزی نرویاند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ وعنه. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، خطهایی است بر کوه شبیه ریگهای دراز یا اندک خاک. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
جَمعِ واژۀ وعن، به معنی زمین درشت سخت یا سپیدی زمین که چیزی نرویاند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، جَمعِ واژۀ وعنه. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، خطهایی است بر کوه شبیه ریگهای دراز یا اندک خاک. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
نفرین نفریننده نفرین کننده بسیار لعن کننده بسیار نفرین کننده. یکدیگر را لعنت کردن نفرین کردن، چون مردی زن خود را بزنا نسبت کند امام هر دو را بلعن یکدیگر وا دارد. سپس آن زن بر مرد همیشه حرام شود و اگر بچه آورد بچه از آن مرد نسب نبرد
نفرین نفریننده نفرین کننده بسیار لعن کننده بسیار نفرین کننده. یکدیگر را لعنت کردن نفرین کردن، چون مردی زن خود را بزنا نسبت کند امام هر دو را بلعن یکدیگر وا دارد. سپس آن زن بر مرد همیشه حرام شود و اگر بچه آورد بچه از آن مرد نسب نبرد