جمع واژۀ لائحه. صاحب غیاث گوید: به فتح روشنیها جمع لائحه ونام کتاب در تصوف... و آنچه در ابتدای تاج المدائح طغرا لوائح به معنی جمع لوح مستفاد میشود در هیچ کتاب لغت و صرف به ثبوت نمیرسد - انتهی. جرجانی گوید: هی یلوح من الاسرار الظاهره من السمو من حال الی حال و عندنا ما یلوح للبصر اذا لم یتقید بالجارحه من الانوار الذاتیه لا من جهت القلب. (تعریفات اصطلاحات صوفیه)
جَمعِ واژۀ لائحه. صاحب غیاث گوید: به فتح روشنیها جمع لائحه ونام کتاب در تصوف... و آنچه در ابتدای تاج المدائح طغرا لوائح به معنی جمع لوح مستفاد میشود در هیچ کتاب لغت و صرف به ثبوت نمیرسد - انتهی. جرجانی گوید: هی یلوح من الاسرار الظاهره من السمو من حال الی حال و عندنا ما یلوح للبصر اذا لم یتقید بالجارحه من الانوار الذاتیه لا من جهت القلب. (تعریفات اصطلاحات صوفیه)
نامی است شخصی را و او از بعض روافض قطعۀ ذیل را نقل کرده است: اذا المرجی سرک ان تراه یموت بدائه من قبل موته فجدد عنده ذکری علی ّ وصل ّ علی النبی ّ و اهل بیته. (البیان والتبیین ج 3 ص 209)
نامی است شخصی را و او از بعض روافض قطعۀ ذیل را نقل کرده است: اذا المرجی سرک ان تراه یموت بدائه من قبل موته فجدد عنده ذکری علی ّ وصل ّ علی النبی ّ و اهل بیته. (البیان والتبیین ج 3 ص 209)
لایح در فارسی آشکار هویدا، درخشان، پیدا شونده پیدا شونده، آشکار هویدا: او (امیرمنتصر) این قطعه - که آثار مردی از معانی آن ظاهر و لایح است - انشا کرد، درخشان
لایح در فارسی آشکار هویدا، درخشان، پیدا شونده پیدا شونده، آشکار هویدا: او (امیرمنتصر) این قطعه - که آثار مردی از معانی آن ظاهر و لایح است - انشا کرد، درخشان