جدول جو
جدول جو

معنی وقیفی - جستجوی لغت در جدول جو

وقیفی
(قَ)
خدمت کردن نصرانی کلیسای را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ فا)
رئیس و پیشوای ترسایان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(وَ فَ)
بز کوهی که در پناه سنگی ایستاده باشد از بیم سگان و فرودآمدن نتواند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
منسوب به قیف، بشکل قیف، رجوع به قیف شود
لغت نامه دهخدا
(وَقْ)
دهی است از دهستان سیانکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد اصفهان. سکنه 254 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قیفی
تصویر قیفی
تگاوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقفی
تصویر وقفی
ورستادی نهادکی منسوب به وقف
فرهنگ لغت هوشیار