- وقاحت
بی ادبی و گستاخی بی شرمی، بی حیایی
معنی وقاحت - جستجوی لغت در جدول جو
- وقاحت
بی حیابودن بی شرم بودن، بی حیایی بی شرمی: (ازوفات عطا بن یعقوب تازه ترشد وقاحت عالم) (مسعود سعد)
- وقاحت ((وَ حَ))
بی شرمی، بی حیایی
- وقاحت
بی شرمی
- وقاحت
بی حیایی، بی شرمی، پررویی، جسارت، دریدگی
متضاد: کم رویی
متضاد: کم رویی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(قَ)
لغت نامه دهخدا
وقوحه. قحه. وقح (و / و ق ) . شوخ گرفتن و سخت شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). سخت شدن سم. (المصادر) (تاج المصادر بیهقی)، وقحه. وقوحه. بی شرم شدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شوخ روی شدن. (المصادر زوزنی). جری شدن بر ارتکاب زشتی ها. (اقرب الموارد). رجوع به وقاحت شود
نگاهداشتن محافظت کردن، نگاهداشت محافظت نگهبانی: (سگ گرگین این دربه زشیران همه عالم که لاف عشق حق دارد و او داند و قایتها) (دیوان کبیر)، هرچه بدان چیزی را نگاه دارند و پناه دهند
پاسداری، حفاظت، حفظ، نگاهداشت، نگهداری
وضوح، توضیح، وضاحت، روشنی، مشخّصات
