جدول جو
جدول جو

معنی وقائص - جستجوی لغت در جدول جو

وقائص
(وَ ءِ)
جمع واژۀ وقیصه. (اقرب الموارد). سر استخوانهای کوتاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به وقیصه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ ءِ)
عقایص. جمع واژۀ عقیصه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مویهای بافته و تاب داده. (آنندراج). رجوع به عقیصه شود:
معنبر ذوائب معقد عقائص
مسلسل غدایر سجنجل ترائب.
حسن متکلم
لغت نامه دهخدا
(وَ ءِ)
وقایع. رجوع به وقایع شود
لغت نامه دهخدا
(وَ ءِ)
جمع واژۀ وقیذه. (اقرب الموارد). سنگهای گسترده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نَ ءِ)
جمع واژۀ نقیصه. رجوع به نقیصه و نیز رجوع به نقایص شود
لغت نامه دهخدا
(وَقْ قا)
گردن شکننده. (غیاث اللغات) ، جنگجو. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(وَقْ قا)
سعد وقاص. از سرداران معروف عرب که در جنگ قادسیه سردار لشکر اسلام بود:
گزین سعد وقاص را با سپاه
فرستاد تا رزم جوید ز شاه.
فردوسی.
رجوع به سعد وقاص شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عقائص
تصویر عقائص
جمع عقیصه، مو های بافته گیسوان تابیده
فرهنگ لغت هوشیار
نقایص در فارسی، جمع نقیصه، سخن چینی ها آک ها کمبود ها خوی های زشت جمع نقیصه. توضیح، (تکمیل نقایص)،صحیح نیست و بجای آن باید گفت: (رفع نقایص)،صحیح است
فرهنگ لغت هوشیار
جمع وقیعه، آسیب های جنگ کشت و کشتارها دشیادها بد گویی ها جمع وقیعه (وقیعه)، آسیب جنگ، جنگ پیکار، سرگذشتها اتفاقات: (بر کیارق... بروزگار او حوادث و وقایع بسیار افتاد) یا وقایع عرب. روزهای جنگ تازیان و داستانهای آنها. توضیح در تداول ایرانیان وقایع جمع (واقعه) گرفته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقاص
تصویر وقاص
گردن شکن، جنگجو
فرهنگ لغت هوشیار