جدول جو
جدول جو

معنی وعوعی - جستجوی لغت در جدول جو

وعوعی
(وَعْ وَ عی ی)
زیرک خوش طبع تیزخاطر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). مرد ظریف. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وُ)
حقیقی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(وَعْ وَ)
فریاد سگان. وغوغ. عوعو. واغ واغ. هاپ هاپ. آواز سگ. (غیاث اللغات) (آنندراج). هاف هاف:
این سگان کرّند زامر انصتوا
از سفه وعوع کنان بر بدر تو.
مولوی.
، آواز شغال و گرگ. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از وقوعی
تصویر وقوعی
حقیقی
فرهنگ لغت هوشیار
(در یکی از فرهنگ ها این واژه را با وعواع برابر دانسته اند که درست نیست) زبان آور سخنگوی، دیده بان، شغال، روباه، کویر آواز سگ و گرگ و شغال ماده
فرهنگ لغت هوشیار