جدول جو
جدول جو

معنی وعثا - جستجوی لغت در جدول جو

وعثا
مشقت، تعب، سختی سفر
تصویری از وعثا
تصویر وعثا
فرهنگ فارسی عمید
وعثا(وَ)
وعثاء. رجوع به وعثاء شود
لغت نامه دهخدا
وعثا
زخمت سفر مشقت مسافرت: (از وحشت راه وزحمت و عثاء سفر بپرسشی گرم از او زایل گردانید)
تصویری از وعثا
تصویر وعثا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وعا
تصویر وعا
خنور، آوند، ظرف
فرهنگ فارسی عمید
(وَ)
مشقت و سختی سفر. (منتهی الارب) (آنندراج). زحمت و مشقت و سختی سفر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : جمعی از یاران وفا و اخوان صفا که وعثاء سفر به حضور همایونشان سهولت حضر داشت. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(وَ ثَ)
زن فربه بسیارگوشت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(وُ عُ)
جمع واژۀ وعث. رجوع به وعث شود
لغت نامه دهخدا
(وُ)
جمع واژۀ وعث. (اقرب الموارد). رجوع به وعث شود
لغت نامه دهخدا
(وَ عِ)
راه که به آسانی نتوان رفتن در وی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). راه دشوارگذار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ تَ)
شکسته گردیدن دست. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، دشوارگذار گردیدن راه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از وعثاء
تصویر وعثاء
رنج سختی، خوی زشت، سختی راه رنج راه زخمت سفر مشقت مسافرت: (از وحشت راه وزحمت و عثاء سفر بپرسشی گرم از او زایل گردانید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وعث
تصویر وعث
استخوان شکسته، دشوار سخت، لاغری راه سخت گدار دشوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وعا
تصویر وعا
آوند (ظروف واوانی باشد و به عربی وعا گویند) ظرف آوند: (و وعای ضمیرش از این اندیشه ممتلی شده)، آوند رگ، جمع اوعیه اوعا. یا وعا لنفاوی. سپید رگ، ظرف آوند: (و وعای ضمیرش از این اندیشه ممتلی شده)، آوند رگ، جمع اوعیه اوعا. یا وعا لنفاوی. سپید رگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وعثاء
تصویر وعثاء
((وَ))
زحمت سفر، مشقت مسافرت
فرهنگ فارسی معین
رگ، آوند، ظرف
فرهنگ واژه مترادف متضاد