- وظائف
- وظایف در فارسی، جمع وظیفه، خویشکارها رستادها جامگی ها جمع وظیفه: وظیفه ها: (وظایف خدمتکاری و رسم الجامشی و عرض پیشکش و ثغور تقدیم میرسانیدند)، فهرستها صورتهای مالیاتی
معنی وظائف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
وظیفه ها، کارهایی که انسان مکلف به انجام دادن آن باشد، کارها و خدمات، جیره های روزانه، جمع واژۀ وظیفه
جمع وظیفه: وظیفه ها: (وظایف خدمتکاری و رسم الجامشی و عرض پیشکش و ثغور تقدیم میرسانیدند)، فهرستها صورتهای مالیاتی
Duties
deveres
deberes
obowiązki
обязанности
обов'язки
plichten
Pflichten
devoirs
doveri
कर्तव्यों
দায়িত্ব
görevler
majukumu
חובות
kewajiban
หน้าที่
واجباتٌ
فرائض
بنگرید به فیزیولوژی
فیزیولوژی اندامشناسی