جدول جو
جدول جو

معنی وطآه - جستجوی لغت در جدول جو

وطآه
(قَ)
نرم و آسان گردیدن. (از اقرب الموارد) : صار وطیئاً. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ حَ / وَ طَ حَ)
یکی وطح، و آن پلیدی و گل و خاکی است که بر سم و چنگال ستور و مرغ چسبد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(وَ طَ)
جمع واژۀ وطئه (وطاءه) : و تلال از وطآت سواران و اسبان پایمال شد. (جهانگشای جوینی). و کوههایی که... از وطآت خیول و جمال شکسته گردن وپایمال گشت. (جهانگشای جوینی). رجوع به وطئه شود
لغت نامه دهخدا
(وَ فَ)
موهای اندک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). گویند: علیه وطفه من الشعر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
مؤنّث وأی به معنی سخت شتاب کننده و تیزرونده از چهارپایان. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به وأی شود
لغت نامه دهخدا