- وصولی
- وصولی در فارسی رسیدنی الفیدنی، نو کیسه سود پرست در تازی آنچه ممکن است وصول شود و بدست آید مقابل لاوصولی. یا لاوصولی. آنچه وصول نشود و بدست نیاید
معنی وصولی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ریشه ای، بنیادی، بنیادین
طایفه ای از علمای اسلام که در امور شرعیه به علم اصول عمل میکنند
پیرو اصول و قواعد، متکی بر اصول و قواعد محکم، عالمی که به علم اصول عمل می کند، عالم متعمق در اصول علوم، عالمی که در اصول دین بحث می کند، علمای اسلام که در امور شرعی به علم اصول عمل کنند
در تازی نیامده پینه دوزی، وژنگری عمل و شغل وصال وصله کنندگی، پینه دوزی
دریافت
الفنج دریافت، رسید رسیدن، پیوستن رسیدن، رسیدگی ورود: (... از وصول و نزول موکب ظفر قرین رتبه سپهر برین یافت)، دریافت، پیوستن عارف بحق تعالی. یا زیب وصول بخشیدن (دادن)
وصلی در فارسی پیوندی، ستاکی، پلمه (لوح) منسوب به وصلی: پیوندی اتصالی، مقابل اصلی، (اسم تخته ای از چوب یا مقوا یا لوح و جز آن که کودکان بر آن مشق خط کنند و نوشتن آموزند
رسیدن، ورود
وصول کردن: به دست آوردن، پولی یا چیزی از کسی گرفتن
وصول کردن: به دست آوردن، پولی یا چیزی از کسی گرفتن
محصول کلی و عمده، مالیات جنسی