جدول جو
جدول جو

معنی وشوشی - جستجوی لغت در جدول جو

وشوشی
(وَشْ وَشی ی)
رجل وشوشی الذراع، مرد سبک در کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

منسوب به شوش، رجوع به شوش شود
لغت نامه دهخدا
ابوالعلاء ادریس بن محمد بن عثمان عفیف الدین عامری شوشی، محدث امام مدرسه نظامیه به بغداد، (منتهی الارب)، و رجوع به روضات الجنات ص 759 شود
لغت نامه دهخدا
(وَ شَ وی ی)
منسوب است به وشی، و آن نگار جامه است و پرند شمشیر. (منتهی الارب). جامۀ نگارین. (ناظم الاطباء). نشان شده و علامت گذاشته شده و نقش شده و نشان دار. (ناظم الاطباء). منسوب است به شیه که در نسبت واو اصلی برمیگردد و آن فاءالفعل است و شین به حالت مفتوح واگذارده میشود، این است قول سیبویه، ولی اخفش شین را ساکن میگرداند. (از اقرب الموارد). شیه هر رنگی است که مخالف رنگی اصلی چیزی از قبیل اسب و غیره بوده باشد. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(وَشْ وَ)
رجل وشوش، مرد سبک چست تیزرو. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از وشوش
تصویر وشوش
چست فرز
فرهنگ لغت هوشیار