جدول جو
جدول جو

معنی وشواش - جستجوی لغت در جدول جو

وشواش
(وَشْ)
سبک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مردم سبک. (مهذب الاسماء) ، شترمرغ سبک تیزرو. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). صفت برای مردم و شتر و شترمرغ:رجل وشواش. نعامه و ناقه وشواشه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَشْ وا شَ)
ناقه وشواشه، ناقۀ سبک و چست. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). نعامه وشواشه، شترمرغ سبک و چست و تیزرو. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وشواش شود
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ/ خُشْ)
دهی است از دهستان بالا خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در جنوب باختری آمل، کوهستانی و سردسیر و دارای 240 تن سکنه و راه مالرو است. زمستان اهالی بحدود تسکاینی و کاسمده و اسکومحله و میخدان و چندر می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(خُشْ)
دهی است از دهستانهای تابع آمل. (از مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 114)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
شبت و انیسون. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَوْ وا)
جایگاهی است در دمشق که آن را جسر ابن شواش گویند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
اختلاف. یقال: بینهم شواش، ای اختلاف. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(وَشْ وَ)
رجل وشوش، مرد سبک چست تیزرو. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شواش
تصویر شواش
پراکندگی تباهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وشوش
تصویر وشوش
چست فرز
فرهنگ لغت هوشیار
فریاد شادی، نوعی فریاد دسته جمعی، فریادهای شادیانه در
فرهنگ گویش مازندرانی