جدول جو
جدول جو

معنی وشنوه - جستجوی لغت در جدول جو

وشنوه
(وَصْ صا)
دهی جزو دهستان قهستان بخش کهک شهرستان قم در 45 هزارگزی جنوب راه شوسۀ قم به اصفهان. کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 1400 تن. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات، فندق، گردو، بادام، عسل و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. برای تأمین معاش به تهران می روند و مراجعت مینمایند. دارای صندوق پست است. مزارع مسکرود، گرناون، انجیلون هده، باولیان، دولوان، اول هده رود، شهرآباد، بواران، گرم طاق متصل به آبادی در طول دره جزو این ده اند. راه آن مالرو و از طریق دستجرد فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ نَ گَ / گِ)
به معنی وشگنه است که آلت تناسل باشد. (آنندراج) (برهان) (ناظم الاطباء). و به فتح اول و ثانی هم آمده است. (برهان) (آنندراج). رجوع به وشگنه شود
لغت نامه دهخدا
(شَ نُوْوَ)
ازد شنوه، لغتی است در ازد شنوءه که قبیله ای است. شنوی ّ منسوب است به وی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(وِ نَ / نِ)
گیاه کنب و شاهدانه. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(وَ نَ/ نِ)
شیهۀ اسب. بانگ اسب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از وشنه
تصویر وشنه
کنب شاهدانه
فرهنگ لغت هوشیار
می درخشد
فرهنگ گویش مازندرانی