جدول جو
جدول جو

معنی وزیدنگاه - جستجوی لغت در جدول جو

وزیدنگاه
(وَ دَ)
محل وزیدن. مهب. جای وزیدن باد و هوا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ دَ)
محل بریدن. جای بریدن. مقطع. محل تقاطع. (دانشنامۀ علائی ص 39) : مشدّخ، بریدنگاه از گردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(چَ دَ)
چراگاه. مرتع. جای چریدن ستوران. رجوع به چراگاه شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
محل انبات و روییدگی و فزونی. (ناظم الاطباء). منبت. رستنگاه: مورم، روییدنگاه دندان. مشجر، روییدنگاه درخت. (یادداشت مؤلف). قصیص، قصقص، روییدنگاه موی سینه. (منتهی الارب). قصباء، روییدنگاه نی و کلک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ)
جای دمیدن، سرنای و بوق و امثال آن که در آن دمند، مطلع. (یادداشت مؤلف) ، رستنگاه
لغت نامه دهخدا
(دَ)
محل تولد. وطن. زادگاه. رجوع به زادگاه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بریدنگاه
تصویر بریدنگاه
محل تقاطع دو خط
فرهنگ لغت هوشیار