- وزوزی
- موی وز کرده وژولیده ودارای جعدهای بسیار ریز و نامرتب
معنی وزوزی - جستجوی لغت در جدول جو
- وزوزی ((وِ وِ))
- موی مجعد با فرهای ریز و بسیار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عهدشاه وزوزک. عهد عتیق زمان بسیاردور
آواز زنبور مگس و غیره در حیاط از زور گرما جز ناله زنجره ها و زوز زنبورهای درشت و ترس آور که عصبانی شده بودند نه صدائی بود و نه آمد و رفتی
صدای مگس و زنبور
Buzzing
zumbido
zumbido
brzęczący
жужжащий
жужмливий
zoemend
summend
bourdonnement
ronzante
भिनभिनाहट
ভনভন করা
vızıldayan
inayo buzuki
ブンブンする
רַעַשׁ
berdengung
دائبٌ
بھنبھنانا